جلسهی دوازدهمـ ۱۸/۱/۹۰
درخصوص مسائل چهار تعریف وجود دارد که دو تعریف اصلی را عرض میکنیم
درخصوص مسائل چهار تعریف وجود دارد که دو تعریف اصلی را عرض میکنیم
از دو طریق میتوان نسبت میان مبادی و مسائل علوم و احیاناً مناسبات و تعاملاتی که بین مبادی و مسائل هست را کشف کرد،
در اینجا ما چند نکته را باید توجه داشته باشیم: اول اینکه مراد از نسبت و مناسبات مبادی و مسائل با یکدیگر چیست. ذیل این عنوان از چه چیزی میخواهیم بحث کنیم. دوم اینکه ما وقتی از نسبتسنجی بین مقولات و مطالبی بحث میکنیم براساس تلقی و نظر مختار بحث را تعقیب میکنیم. سوم اینکه با چه روش یا روشهایی میتوان نسبت و مناسبات عناصر رکنی علوم را علیالاطلاق و دانش اصول را علیالخصوص کشف کرد. چگونه میشود نسبت و مناسبات عناصر رکنی، ازجمله مبحث نسبت مبادی با مسائل را کشف کرد. در خصوص اصل مسئله که مراد از نسبت و مناسبات مبادی با مسائل چیست،
از مجموعهی مبحث مبادیپژوهی، فرع پنجم به بررسی نسبت و مناسبات مبادی علم با مسائل علم، بهویژه دانش اصول میپردازد. اینکه چه نسبتی بین مسئله و مبدأ وجود دارد و تعامل بین این دو مقوله چگونه است. چون فصل مستقلی راجع به مسئلهپژوهی و مسائل علم اصول خواهیم داشت در اینجا طبعاً به تفصیل وارد مطلب نمیشویم.
در آغاز بحث نکتهای را تذکر میدهم، چون این مباحث بیپیشینه است و به ویژه بعضی از فصول آن منابع مستقیم ندارد و در بعضی از موضوعات گاهی ممکن است در حد یک مقاله هم مطلب مکتوبی پیدا نمیشود، این مطالب با تأمل و گاه با تتبع تنظیم و عرضه میشود.
فرع سوم) جایگاه مبادیپژوهی در ساختار علوم (مسئلهی اجزاء علوم)
فص اول) نظرات مطرح در باب مسئلهی أجزاء علوم
فص دو) نقد دو قول مشهور
فص سه) تبیین اصول چهارگانهی نظریهی تفصیل
* نکته: جزئیت دیگر عناصر رکنی علم
فرع دوم) مفهومشناسی و تعریف مبــادی
فص دو) مبادی در علوم و آراء مختلف
فص سه) دستهبندی و نقد آراء دربارهی ماهیت و مؤلفههای مبادی علوم
درآمد) سنت مدخلنگاری.
فرع یکم) سیر تاریخی ـ معرفتی تکون و تطور مبادیپژوهی در آثار اصحاب اصول.
پیشینهی مبادیپژوهی در اصول.
ابتکار تفکیک مبادی اصول از مسائل آن.
ساختار محورهای طرحوارهی فلسفهی اصول فقه.