من و کتاب (۱۷) – تکرار و تاکید چرا؟

 

این گفتن و باز گفتن و باز گفتن و به زبانهای‏گوناگون گفتن و از همه طرف گفتن و او را با فکر محاصره کردن‏می‏خواهد، تا یک عادت از میان برود، یا به وجود بیاید.

من اگر هر روز یک ساعت ‏باید حرف بزنم و نتیجه‏اش این باشد که‏مردم کتابخوان بشوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم!

اگرطوری بشود قضیه را حل کرد، حرفی نیست. بله، ما باید عرضمان رابه مردم بکنیم و بنده هم عرض می‏کنم؛ منتها چیزهایی هست که باگفتن تنها تمام نمی‏شود. معلومات خاصیتش این است که یک بار که‏چیزی را گفتیم، طرف می‏فهمد؛ دیگر لازم نیست آن را دوباره، سه‏باره، ده باره بگوییم، می‏شود تکرار ممل لیکن اخلاقیات وخلقیات و عادات و رفتارها این طوری نیستند. وقتی کسی عادت‏ناپسندی دارد، کافی نیست که بگوییم آقا! این عادت ناپسند است، یا این کار را انجام نده، یا این کار را انجام بده. یک بارتذکر بدهیم و بگوییم ما گفتیم، دیگر تکلیفمان تمام شد؛ نه،این طوری نیست. این گفتن و باز گفتن و باز گفتن و به زبانهای‏گوناگون گفتن و از همه طرف گفتن و او را با فکر محاصره کردن‏می‏خواهد، تا یک عادت از میان برود، یا به وجود بیاید.