کتاب من (۱۸) – ریشه تاریخی عدم رواج کتابخوانی
در دورانی که برخی ملتهایدیگر به سوی دانش و پژوهش و معرفت روی آورده بودند، ملت کهن وبا استعداد ما در زیر سلطه آن انسانهای پلید و خود پرست وزورگو و نااهل، از دانش و معرفت دور ماند
با تلخی باید اعتراف کنیم که رواج کتاب و روحیه کتابخوانی درمیان ملت عزیز ما که خود یکی از مشعل داران فرهنگ و کتاب ومعرفت در طول تاریخ پس از ظهور اسلام بودهاست. بسی کمتر از آنچیزی است که از چنین ملتی انتظار میرود.
و این پدیده نیزمانند بیشتر پدیدههای ناگوار در کشورما، نتیجه فرمانرواییپادشاهان و فرمانروایان ظالم و فاسد و بیفرهنگ و بیسواد براین کشور در دویستسال گذشته است. در دورانی که برخی ملتهایدیگر به سوی دانش و پژوهش و معرفت روی آورده بودند، ملت کهن وبا استعداد ما در زیر سلطه آن انسانهای پلید و خود پرست وزورگو و نااهل، از دانش و معرفت دور ماند و در دوره اخیر کهحکومت دست نشانده و فاسد پهلوی، همه کارها را برابر خواستبیگانگان و دشمنان این ملت وبه زیان این ملت انجام میداد، نهتنها تلاشی برای ترویج کتاب و کتابخوانی نشد، بلکه با ایجادسرگرمیهای ناسالم و دامن زدن به آتش غرایز جنسی درمیانجوانان، این ضرورت فوری و فوتی را هر چه بیشتر، از میدان دیدو توجه مردم بیرون راندند و در یکی از بهترین دورانهایی کهشرایط جهانی، دگرگونیهای اساسی در وضع نابسامان ملت ایران رابرمیتافت، ملت مظلوم ما را از آن محروم ساختند و کار را بهآنجا رساندند که بنابرگزارشهای همان روزگار، در شهر تهران وبرخی شهرهای دیگر، شماره میخانهها، بیش از شماره کتابخانهها وکتابفروشیها و یا چند برابر آنها بود.