مناجات (۶) – فرازی از مناجات الشاکین
إلهی اَشکوُ اِلَیکَ عَدُوّاً یُضِلُّنی وَ شَیطاناً یُغوینی
خدایا به سوی تو شکایت می کنم از دشمنی که مرا به مهالک گمراه می کند
و از شیطانی که مرا به راه باطل می کشاند
قَد مَلَأ بِالوَسواسِ صَدری
و سینه ام را پر از وسوسه و خیالات فاسده می گرداند
وَ اَحاطَت هَواجِسُهُ بِقَلبی
و اوهام او بر دلم احاطه می کند
یُعاضِدُ لِیَ الهَوی وَ یُزَیِّنُ لی حُبَّ الدُّنیا
تا به هوا پرستیم مدد کرده و حب دنیا را بر من جلوه می دهد