علامه امینی
آیتالله حاج شیخ عبدالحسین تبریزی نجفی
خاندان و تحصیلات
آیتالله حاج شیخ عبدالحسین تبریزی نجفی معروف به «علامه امینی»، نویسنده کتاب گرانسنگ «الغدیر»، سال ۱۳۲۰ق در خانواده علم و تقوا در تبریز متولد شد
عبدالحسین تحصیلات ابتدایی و متوسطه علوم دینی را در تبریز و نزد علمای بزرگ آن شهر نظیر سید محمد مولانا، سید مرتضی خسروشاهی و پدر بزرگوارش (میرزا احمد نجفی) فراگرفت. سپس برای تکمیل مراتب علمی به نجف اشرف رفت و در محضر علمای بزرگ آن شهر، میرزای نائینی، سید ابوالحسن اصفهانی، شیخ محمدحسین آل کاشف الغطا، و شیخ محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) بهره فراوان گرفت و خیلی زود به مقام عالی فقاهت نایل آمد.
تحقیقات علمی
امینی تحقیقات و مطالعاتش در نجف را، از کتابخانه حسینیه شوشتریها آغاز کرد که در آن زمان، تنها کتابخانه عمومی نجف شمرده میشد و هزاران کتاب چاپی و خطی داشت. روزها به طور مستمر به کتابخانه مزبور میرفت و از آنجا که ساعات رسمی کار کتابخانه، عطش سیری ناپذیر وی برای پژوهش و تحقیق را فرونمینشاند، کتابدار کتابخانه را راضی کرد که هنگام رفتن، در به روی او ببندد و او را با کتابها تنها گذارد. کتابدار، در لحظه تعطیل کتابخانه، در را به روی امینی قفل میکرد و او، در میان کتابها غوطه میخورد و غرق در مطالعه میشد.
عشق به قرآن و عترت پیامبرص
نوشتهاند که امینی به خواندن قرآن و ادعیه و نمازهای مستحبی، علاقهای در حد وَلَع داشت. رسم هر روزه وی چنین بود: زمانی که سپیده نزدیک میشد برای ادای نماز شب، از جای برمیخاست و تهجد شبانه را به انجام فریضه صبح در لحظات آغازین سپیدهدم، پیوند میزد.
آنگاه به قرائت قرآن میپرداخت و یک جزء کامل از آن را برمیخواند. خوانش قرآن نیز، با تدبر و تأمل در مفهوم آیات، و توشه گیری از دلایل و براهین آن، همراه بود. در فرجام، صبحانه میخورد و عازم کتابخانه خاص خود میشد و به مطالعه میپرداخت، تا آنکه شاگردانش نزد وی میآمدند تا از بیان شیرین، نظریات صائب، و آراء آزاد منشانهاش بهره گیرند. این چنین، مستمرا به تدریس و بحث اشتغال داشت تا بانک اذان ظهر از مأذنهها برمیخاست. در این هنگام مهیای انجام فریضه میشد، سپس ناهار میخورد و ساعتی میغنود و مجددا تلاش علمی در کتابخانه را از سر میگرفت و تا نیمه شب ادامه میداد
آثار و تألیفات
تألیفات امینی، نشان از دقت نظر و نیز گستردگی حوزه دانش یا به اصطلاح «جامعیت علمی» او دارد. برخی از این آثار به چاپ رسیده و برخی به صورت خطی باقی مانده است. فهرست آثار «چاپ شده» اوازقرارزیراست:
۱- شهداءالفضیله ۲- تحقیق و تعلیق بر «کامل الزیارات»۳- ادب الزائر لمن یمم الحائر ۵- الغدیر و…
الغدیر، شاهکار جاویدان
آثار مکتوب امینی، همه، ارجمند و خواندنی است؛ اما، در آن میان، «الغدیر» کتابی دیگر است و این دائره المعارف سترگ را باید «شاهکار» او بلکه شاهکار بزرگ شیعه در عصر حاضر شمرد. نگارش «الغدیر»، تقریبا حدود ۴۰ سال از عمر امینی را به خود اختصاص داده و برای نوشتن آن، ۱۰ هزار کتاب را (که بعضا، بالغ بر چندین مجلد میشده) از بای بسم الله تا تای تَمَّت خوانده و به ۱۰۰ هزار کتاب مراجعات مکرر داشته است.
علامه برای تألیف الغدیر، منابع مورد نیاز موجود در کتابخانههای عمومی و خصوصی نجف اشرف را
به دقت بررسی کرد و سپس برای تکمیل تحقیقات خویش، به ایران و هند و سوریه و ترکیه سفر کرد و با تلاشی تحسین برانگیز و در عین حال حیرت آور، مصادر مربوط به ماجرای غدیر و مناقب آلالله علیهم السلام را در کتابخانههای مهم آن کشورها مطالعه و احیانا استنساخ نمود.
وقتی به نگارش کتاب اشتغال داشت، به حدی در تفکر و مطالعه مستغرق میشد که ساعتها میگذشت و هیچ گونه احساس گرسنگی و تشنگی نمیکرد. به گفته آیت الله خزعلی: زمانی که از سفر علمی و تحقیقی چندماههاش به هندوستان بازگشت، از وی پرسیدند: هنگام اقامتتان در هند، با گرمای آن کشور چه میکردید؟! لختی تأمل کرد و سپس گفت: عجب، اصلا متوجه گرمای آنجا نشدم!
در سفر سوریه روزی ۱۸ ساعت کار میکرد و مطلب مینوشت. معمولا افراد در تابستان برای استراحت به سفر میروند و کمتر کار میکنند، اما او، در سفر و حَضَر کار میکرد. در سوریه، کلید کتابخانه طاهریه (المکتبه الظاهریه) را به او داده بودند، صبحها به آنجا میرفت و تا غروب یکسره کار میکرد. در آن کشور، گذشته از عکسبرداری بیش از ۵۰ کتاب خطی، کتاب خطی منحصر به فردی را شخصا در طول سه ماه به خط خود استنساخ کرد که هم اکنون در کتابخانه امیرالمومنین در نجف اشرف موجود است.
سیاست، وجه «پنهان و ناشناخته» زندگی امینی
علامه امینی، عمدتا (و گاه، تنها) به وجه «علمی و تحقیقی» و احیانا «تبلیغی» خویش شناخته شده و کمتر کسی با وجه «سیاسی و ضد استبدادی ضد استعماری» او آشناست و این در حالی است از پیشوای فقید انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی، با عنوان ذخیره الهی در بین شیعیان (ذخیره الله فی الشیعه) یاد میکرد و در گزارش مأموران ساواک، از تلگرافهای بسیار امینی در حمایت از شخص امام (هنگام تبعید ایشان به عراق) و جلب توجه مراجع بینالمللی به این امر، سخن رفته است. در همین راستا میتوان به نقش امینی در تحریض شهید نواب صفوی به مقابله با شخص کسروی اشاره کرد که ذکر آن در تاریخ آمده است.
پایانی که خود، آغاز بود
!علامه، در واپسین سالهای حیات، از فرط مطالعات بی وقفه و پیگیر خویش، اسیر بستر بیماری گردید
و روز جمعه ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ هجری قمری (برابر با ۱۲ تیر ۱۳۴۹ شمسی) هنگام اذان ظهر، در
تهران دار فانی را بدرود گفت. زمانی که چشم از جهان بر میگرفت و به دیدار محبوب میرفت، زبانش به این کلمات مترنم بود که: «اللهم انَّ هذه سکرات الموت قد حلت فأقبل الی بوجهک الکریم…».
در ساعات آخر، مناجات «خمسه عشر» امام سجاد علیه السلام را بر لب داشت و چون فصل مربوط به مناجات تائبین را به پایان رساند، مرغ روحش به آسمان پرواز کرد.
جنازه شریف علامه از تهران به نجف اشرف انتقال یافت و با تشییعی باشکوه، در سرداب مخصوص جنب کتابخانه عمومی امام امیر المومنین که خود برآورده بود به خاک سپرده شد .
آیتالله سید محمدتقی آل بحرالعلوم نقل میکند: پس از وفات امینی پیوسته در این فکر بودم که علامه امینی عمرش را قربانی و فدای مولا علیه السلام ساخت. مولا در آن عالم با وی چه خواهد کرد؟ این فکر مدتها در ذهنم بود، تا اینکه شبی در عالم رویا، دیدم گویی قیامت برپا شده و عالم حَشر است و بیابانی سرشار از جمعیت، ولی مردم همه متوجه یک ساختمانی هستند. پرسیدم: آنجا چه خبراست؟ گفتند: آنجا حوض کوثر است. من جلو رفتم و دیدم حوضی است و باد امواجی در آن پدید آورده و متلاطم است.
وجود مقدس علی بن ابیطالب علیهما السلام کنار حوض ایستادهاند و لیوانهای بلوری را پر ساخته و به افرادی که خود میشناسند، میدهند در این اثنا همهمهای برخاست. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند: امینی آمد! به خود گفتم: بایستم و رفتار علی علیه السلام با امینی را به چشم ببینم، که چگونه خواهد بود؟ ۱۰- ۱۲ قدم مانده بود که امینی به حوض برسد، دیدم که حضرت لیوانها را به جای خود گذاشتند و دو مشت خود را از آب کوثر پرساختند و چون امینی به ایشان رسید به روی امینی پاشیدند و فرمودند:
خدا روی تو را سفید کند، که روی ما را سفید کردی!
از خواب بیدار شدم و فهمیدم که علی علیهالسلام پاداش تألیف الغدیر را به مرحوم امینی داده است.
والسلام علیه یوم ولد و یوم یموت ویوم یبعث حیّا