شهید ثقه الاسلام میزا علی آقا مجتهدی

ایشان در سال ۱۲۷۷ در تبریز بدنیا آمد. پدر بزرگش حاج میرزا شفیع صدر ثقهالاسلام شاگرد سید کاظم رشتی و رئیس شیخیه تبریز بود. پدرش حاج میرزا موسی ثقهالاسلام در جنبش تنباکو شرکت داشت. تحصیلات خود را در تبریز زیر نظر پدر و سپس در کربلا و نجف انجام داد.

 پس از آن به تبریز بازگشت و در ۱۳۱۹ بعد از درگذشت پدرش لقب «ثقهالاسلام» را به پیشنهاد محمدعلی میرزا ولیعهد از مظفرالدین‌شاه دریافت کرد و رئیس شیخیه در تبریز شد. زبان‌های ترکی و فارسی و عربی و فرانسه را می‌دانست و نشریات عربی را می‌خواند و در سخن‌رانی‌های خود مردم را از اوضاع دنیای جدید با خبر می‌ساخت. با امیرنظام گروسی و مهدیقلی هدایت و ادیب‌الممالک فراهانی معاشرت و گفتگو داشت. طبع شعر داشت و در کتابخانه خود مجلس شعرخوانی برگزار می‌کرد. مشروطیت آغاز جنبش مشروطیت از هواداران آن بود. پس از اعلام مشروطه در انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی رای اول را در بین علمای تبریز بدست آورد ولی نمایندگی را نپذیرفت. با تأسیس انجمن ایالتی آذربایجان از حامیان آن شد و در مقابل انجمن اسلامیه که علمای مخالف مشروطه تأسیس کرده بودند پشتیبان انجمن ایالتی بود. در دوره استبداد صغیر سعی زیادی برای جلوگیری از اشغال تبریز و حل مسالمت‌آمیز مسائل داشت. پس از فتح تهران کوشش کرد که از خلع محمدعلی شاه جلوگیری کند و اختلافات با مسالمت حل شود ولی موفق نشد. با اشغال تبریز از سوی نیروهای روسیه تزاری سعی در آرام کردن اوضاع داشت. به اصرار او ستارخان و باقرخان از تبریز به تهران رفتند. پس از اولتیماتوم روسیه به ایران و درخواست اخراج شوستر، مردم تبریز به تظاهرات دست زدند. مجاهدین تبریز به هواداری از مردم آماده مقابله با نیرهای روس شدند.

 ثقهالاسلام با اقدامات مجاهدان مخالف بود و همین به دشمنی آنان با او منجر شد. با شروع جنگ از سوی روس‌ها، ثقهالاسلام به مخالفت باآن‌ها برخاست و در نامه‌ای از امیر حشمت نیساری رئیس شهربانی تبریز خواست که در برابر روس‌ها مقابله و دفاع کند. با آن‌که در چند روز نبرد مجاهدان نیروی روس را ضعیف کرده بودند ولی منحل شدن مجلس در تهران و پذیرش اولتیماتوم ثقهالاسلام را واداشت که از مجاهدین بخواهد که سلاح را بر زمین بگذارند. به‌دارکشیدن ثقهالاسلام روس‌ها از ثقهالاسلام خواستند که به کنسولگری روسیه در تبریز بیاید. با آن‌که کنسول عثمانی به او هشدار داده بود، ثقهالاسلام از مخفی شدن و پناهندگی در کنسولگری عثمانی سر باز زد و به کنسولگری روسیه رفت. در آنجا از او خواستند که بنویسد که آغاز کننده جنگ مجاهدان بوده‌اند ولی ثقهالاسلام از این کار خودداری کرد و گفت روس‌ها جنگ را شروع کرده‌اند. در صبح عاشورای ۱۳۳۰ق در دادگاهی که قاضی آن روس بود محاکمه و به اعدام محکوم شد. ثقه الاسلام خطاب به یاران محکوم دیگرش گفت: «… برای حیات دنیا خود را در مقابل دشمن حقیر و مخوف نشان ندهید و هیچ وقت واقعه کربلا را فراموش نکنید که خانواده رسالت آن مصائب فوق طاقت را با چه متانت و بردباری استقبال نموده و به تمام شداید متحمل شدند… اگر سرگذشت آل علی را در شب عاشورا درنظر گرفته باشید آن وقت به این اندازه مضطرب و متوحش نخواهید شد. امشب شب عاشورا است، ما هم باید در چنین شب به تمام شداید و مضایق صبر و افتخار بکنیم که این همه شکنجه و آزار که به ما می رسد در راه حب وطن و در راه ملت اسلام است.» سرانجام ثقه الاسلام به همراه هفت تن دیگر در عصر عاشورا در میدان مشق به دست جلادان روس اعدام شد. او قبل از شهادت دو رکعت نماز به جا آورد و خطاب به شیخ سلیم گفت: «چه سعادتی بالاتر از اینکه در این ایام به فیض شهادت نایل می شویم و همه با شهیدان کربلا محشور خواهیم او را در محلی که اکنون مقبرهالشعرای تبریز است دفن کردند.