توصیه هایی از آیت الله شاه‌آبادی از زبان مرحوم امام خمینی(ره)

روح لطیفش تجلى واقعى عرفان و رفتار و خلق کریمانه‏اش نمادى از حضور عالمان آگاه در سطح جامعه بود سخن از عارف کامل آیت الله میرزا محمدعلى شاه‌آبادى است، در این نوشتار براى بهره مندى از دریاى ژرف معارف از منظر آن حکیم الاهى دست‏به دامان بزرگى شده‏ایم که به تعبیر خودش شاید هیچ کس به اندازه ایشان، حضرت آیت الله شاه‌آبادى را نشناخته است.

زندگی نامه

 آیه الله میرزا محمد علی اصفهانی شاه آبادی

در سال ۱۲۹۲ قمری در اصفهان در بیت فقیه ربانی، آیه الله میرزا محمد جواد اصفهانی (حسین آبادی) رحمه‌الله‌تعالی دیده به جهان گشود. از همان ابتدا در محضر پدر بزرگوار خود، مقدمات علوم الهی و دروس حوزه را فرا گرفت و از محضر سایر اساتید وقت و علمای اصفهان کسب فیض نمود. در سال ۱۳۰۴ قمری در سن ۱۲ سالگی، زمانی که پدر ایشان توسط ناصرالدین شاه به تهران تبعید گردید، به همراه پدر و برادر دیگرشان به تهران مهاجرت فرمود، آنگاه که حدود ۱۸ سال داشت به درجه ی اجتهاد نایل آمد. سپس در سال ۱۳۲۰ قمری به اصفهان رفته و طی دو سال اقامت در این شهر از محضر اساتید حوزه ی غنی اصفهان استفاده برد و همزمان با آن، کتاب قانون در طب و زبان فرانسه را نیز فراگرفت.

با انتشار کتاب جدید التألیف کفایه الأصول که مبانی تازه ای از اصول فقه در آن مطرح گردیده بود، آیه الله شاه آبادی تصمیم گرفت که به نجف اشرف عزیمت کرده و با مؤلف این کتاب گرانقدر آشنا شود و لذا در سال ۱۳۲۲ هجری قمری، هنگامی که ۳۰ سال داشت از اصفهان به همراه مادر، همسر و پدر همسر خود به نجف رفت تا از خرمن علم علمای بزرگ آن حوزه، مخصوصا” آخوند خراسانی بهره برد. در سال ۱۳۲۹ قمری، زمانی که ۳۷ سال از عمر شریف ایشان گذشته بود، با ارتحال آخوند خراسانی، نجف را پس از یک دوره اقامت ۷ ساله ترک کرد و رحل اقامت به سامرا افکند تا از محضر درس میرزای دوم استفاده کند و همچنین به تدریس فقه و اصول و فلسفه بپردازد. ایشان در سال ۱۳۳۰ قمری پس از یک سال اقامت در سامراء به ایران مراجعت می کند.

برخی اساتید مرحوم شاه آبادی عبارتند از:

۱٫     مرحوم آیه الله شیخ احمد مجتهد بید آبادی ( برادر بزرگ‌تر آیه الله شاه آبادی) متولد ۱۲۷۹ و متوفای ۱۳۵۷ قمری که به اذعان بسیاری از علماء پیش از آن که به سن بلوغ برسد به مقام اجتهاد نایل آمد.

۲٫     مرحوم علامه میرزا محمد هاشم خوانساری چهار سوقی صاحب اصول آل الرسول ( برادر صاحب روضات) که از اساتید ایشان در دوران اقامت ایشان در اصفهان بوده اند.

۳٫     میرزای جلوه ( میرزا ابوالحسن طباطبایی اصفهانی) متوفای ۱۳۱۴ ق. که یکی از حکمای اربعه بوده و در عصر قاجار در تهران اقامت داشته است و آیه الله شاه آبادی از درس فلسفه ی ایشان استفاده کرده اند.

۴٫     مرحوم آیه الله میرزا هاشم گیلانی اشکوری مشهور به آقا میرزا هاشم رشتی متوفای ۱۳۳۲ ق، صاحب حاشیه بر مصباح الأنس که استاد عرفان آیه الله شاه آبادی در تهران بوده اند.

۵٫     مرحوم آیه الله میرزا محمد حسن آشتیانی متوفای ۱۳۱۹ قمری، که از شاگردان مبرز شیخ انصاری بود(صاحب بحر الفوائد) و آیه الله شاه آبادی قبل از رفتن به نجف، از دروس فقه و اصول ایشان در تهران استفاده می کردند.

۶٫     مرحوم آیه الله آخوند ملا محمد کاظم خراسانی ( صاحب کفایه الاصول).

۷٫     مرحوم آیه الله شیخ فتح الله شریعت اصفهانی ( شیخ الشریعه).

۸٫     مرحوم آیه الله حاج میرزا حسین خلیلی که در سال ۱۳۲۶ قمری در مسجد سهله وفات یافتند. آیه الله شاه آبادی از محضر درس این ۳ استاد اخیر در دوره اقامت ۷ ساله خود در نجف استفاده کرده اند.

۹٫     مرحوم آیه الله میرزا محمد تقی شیرازی رحمه الله ( میرزای دوم)

مرحوم شاه آبادی پس از مراجعت از عراق در سال ۱۳۳۰ قمری، ابتدا به اصفهان و سپس به تهران عزیمت نموده و به دلیل سکونت در خیابان جمهوری اسلامی ( شاه آباد سابق) به شاه آبادی مشهور می گردند. ایشان تا سال ۱۳۴۷ هـ.ق.( ۱۳۰۷شمسی) به مدت ۱۷ سال در تهران به فعالیت های علمی و تبلیغی و مبارزه با نظام جور و تشکیل جلسات سخنرانی و درس و بحث اشتغال داشتند. مرحوم شاه آبادی قبل از به قدرت رسیدن رضاخان، چهره ی واقعی او را شناخت و فریب تزویر و تظاهر او را به دین داری نخورد و خطر او را به علما گوشزد فرمود و لحظه ای از مبارزه با ظلم و ظلمت حاکم غفلت نکرد. از جمله این مبارزات تحصن ۱۱ ماهه ی ایشان در حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام در اعتراض به جنایات رضاخان بود. ایشان همچنین در شرایطی به ملبس کردن ۷ تن از فرزندان خود به لباس مقدس روحانیت مبادرت کردند که بسیاری از روحانیون در اثر فشار دولت رضاخان از لباس روحانیت بیرون می آمدند. از قول امام خمینی نقل شده که: «مرحوم آقای شاه آبادی علاوه بر آن که یک فقیه مبارز و عارف کامل بودند، یک مبارز به تمام معنی هم بودند».

آیه الله شاه آبادی در سال ۱۳۴۷ ق.( ۱۳۰۷ شمسی) و در سن ۵۵ سالگی به حوزه ی نوپا و جدید التأسیس قم عزیمت نمود و به اشتغالات علمی و تربیت طلاب همت گماشت. از برجسته ترین شخصیتی که از انفاس قدسیه این عارف بهره برد، مرحوم امام خمینی (ره) بود که در تمام مدت ۷ سال اقامت مرحوم ایه الله شاه آبادی در قم، در زمینه ی عرفان از ایشان و همچنین حضرات آیات سید شهاب الدین مرعشی نجفی، میرزا هاشم آملی، محمد رضا طبسی نجفی، محمد ثقفی تهرانی و نور الدین اشنی کسب فیض نمودند. آیه الله العظمی شاه آبادی در سال ۱۳۵۴ قمری در اثر اصرار بیش از حد مردم تهران که به طور دسته جمعی به قم آمده و از ایشان تقاضای بازگشت به تهران می کردند به تهران مراجعت نمودند که اقامت ایشان در تهران، همراه با اوج مبارزات سیاسی آن مرد بزرگ الهی در مقابل رضا خان بود، به طوری که علیرغم تعطیلی مساجد و منابر توسط حکومت، ایشان هیچ گاه مسجد و منبر و سخنرانی خود را تعطیل نکرد و در منابر خود تأکید داشت که اسلام از وجود دولت وقت، در خطر است. مرحوم شاه آبادی پس از ۷۷ سال زندگی پر برکت، در روز پنج شنبه ۳ صفر ۱۳۶۹ قمری مطابق با ۳/۹/۱۳۲۸ بدرود حیات گفت و پیکر مطهرش با تجلیل و تکریم فراوان در زاویه ی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم علیه السلام به خاک سپرده شد.

توصیه هایی از آیت الله  شاه‌آبادی از زبان  مرحوم امام خمینی(ره)

روح لطیفش تجلى واقعى عرفان و رفتار و خلق کریمانه‏اش نمادى از حضور عالمان آگاه در سطح جامعه بود سخن از عارف کامل آیت الله میرزا محمدعلى شاه‌آبادى است، در این نوشتار براى بهره مندى از دریاى ژرف معارف از منظر آن حکیم الاهى دست‏به دامان بزرگى شده‏ایم که به تعبیر خودش شاید هیچ کس به اندازه ایشان، حضرت آیت الله شاه‌آبادى را نشناخته است.

برخى از نکته‏هاى نابى که در پى مى‏آید، نقل قول‏هایى است که مرحوم امام خمینى(ره) در کتاب هایشان از معظم‌له بیان نموده‏اند.

 گوش کردن به تغنیات

 اى عزیز، بکوش تا صاحب عزم و داراى اراده شوى، که خداى نخواسته اگر بى‏عزم از این دنیا هجرت کنى، انسان صورى بى‏مغزى هستى که در آن عالم به صورت انسان محشور نشوى. زیرا که آن عالم، محل کشف باطن و ظهور سریره است و جرات بر معاصى، کم کم انسان را بى‏عزم مى‏کند و این جوهر شریف رااز انسان مى‏رباید . استاد معظم ما مى‏فرمودند:

« بیشتر از هر چه، گوش کردن به تغنیات، سلب اراده و عزم از انسان مى‏کند.»

  سگ درگاه خداوند

 به قول شیخ بزرگوار ما: «شیطان، سگ درگاه خداست . اگر کسى با خدا آشنا باشد، به او عوعو نکند و او را اذیت نکند.»

سگ در خانه، آشنایان صاحب خانه را دنبال نکند . شیطان نمى‏گذارد کسى که آشنایى با صاحب خانه ندارد، وارد خانه شود.

پس اگر انسانى با صاحب خانه در ارتباط است، مى‏تواند از او بخواهد که شر سگ خانه‏اش را از او کم کند و از صاحب خانه بخواهد که صداى آن سگ را بخواباند.

  راهى براى اصلاح نفس

جناب عارف بزرگوار مى‏فرمودند که:

« مواظبت‏ به آیات شریفه آخر سوره مبارکه حشر، از آیه شریفه: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد تا آخر سوره مبارکه، با تدبر در معنى آن‏ها در تعقیب نمازها، خصوصا در اواخر شب که قلب فارغ البال است، خیلى مؤثر است در اصلاح نفس.»

 

 محبت دنیا، در وقت مردن

بدان که «نفس‏» در هر حظى که از این عالم مى‏برد، در«قلب‏ اثرى از آن واقع مى‏شود… و سبب تعلق آن است ‏به دنیا، و التذاذات هر چه بیشتر باشد، قلب از آن بیشتر تاثیر پیدا مى‏کند و تعلق و حبش بیشتر مى‏گردد تا آن که تمام وجهه‏ى قلب،به دنیا و زخارف آن گردد، و این منشا مفاسد بسیارى است. تمام خطاهاى انسان و گرفتارى به معاصى و سیئات، براى همین محبت و علاقه است، و از مفاسد بزرگ آن ، چنان چه حضرت شیخ عارف ما، روحى فداه مى‏فرمودند آن است که:

« اگر محبت دنیا، صورت قلب انسان گردد و انس به او شدید شود، در وقت مردن که براى او کشف شود که حق تعالى او را از محبوبش جدا مى‏کند و ما بین او و مطلوباتش افتراق مى‏اندازد، با سخطناکى و بغض به او از دنیا برود.»

و این فرمایش کمر شکن، باید انسان را خیلى بیدار کند که قلب خود را خیلى نگاه دارد.

  حضور قلب

همه ارباب صنایع و حرف و اهل لذات و معاملات و عادات، اعمال خود را به حضور قلب انجام مى‏دهند، به جهت آن که قلب داراى محبوب است و لذا متوجه به محبوب خواهد بود; فقط اهل عبادت، محروم از قلب‏اند! با آن که اساس پرستش و ستایش بر حضور است و حقیقتا تمام عاملین، اخطار مى‏کنند به اهل عبادت که ما عملى نکرده‏ایم مگر به حضور قلب، آیا شما در تمام عمر عبادت کرده‏اید به حضور قلب یا نه؟

 

قوای جوانی

شیخ جلیل ما و عارف بزرگوار، آقای شاه‌آبادی روحی فداه فرمودند:

« تا قوای جوانی و نشاط آن باقی است، بهتر می توان قیام کرد در مقابل مفاسد اخلاقی، و خوب تر می توان وظایف انسانیه را انجام داد.

مگذارید این قوا از دست برود و روزگار پیری پیش آید که موفق شدن در آن حال، مشکل است و بر فرض موفق شدن، زحمت اصلاح خیلی زیاد است.»