وارثان غدیر ۴۳ – اعترافی تلخ

مدرسه عالی خاتم الاوصیاء عج

اعترافی تلخ

تمامی سیاستمداران و قدرت‌طلبان هنگامی که ریاست خود را در آستانه زوال می‌بینند اعترافاتی بر زبانشان جاری می‌شود که همه‌ی حیات و ریاست‌شان تحت الشعاع آن اقرار و اعتراف قرار می‌گیرد.

ناقلان اعتراف

کارگردان و بازیگر نقش اول بازی از پیش طراحی شده‌ی سقیفه نیز از این قاعده‌ی کلی مستثناء نبوده و در لحظات آخر حیات خود اعترافی سهمگین دارد که تمام ارکان حکومتش را به لرزه در آورده است. جالب اینکه بسیاری از مورخان و محدثان اهل تسنّن نیز این اقرار و اعتراف را با ۱۵ سند مختلف ثبت کرده‌اند و از این میان ۵ سند آن صحیح و غیرقابل خدشه است.

مانند ابن‌عساکر (تاریخ دمشق/۳۰/۴۲۲،۴۲۰،۴۱۹،۴۱۷)، طبری (تاریخ الامم و الملوک /۲/۶۱۹و۶۲۰)، طبرانی (معجم الکبیر۱/۶۲)، ابن عبدربه قرطبی (العقد الفرید۲/۷۸)، حاکم نیشابوری (المستدرک علی الصحیحین/۴/۳۴۳)، جوهری (السقیفه و فدک/۷۵) ابو عبید بغدادی (الاموال/۱/۳۳۹)، بلاذری (فتوح البلدان/۱/۱۲۳)، ابن زنجویه (الاموال/۱/۳۸۷ و ۴۵۴)، ذهبی (تاریخ الاسلام/۳/۱۱۷)، ابن‌حجر عسقلانی (لسان المیزان/۴/۱۸۹)، ابن‌حجر هیثمی (مجمع الزوائد/۵/۲۰۲) و…

برخی علمای برجسته شیعه نیز، که این اعتراف را ثبت کرده‌اند، عبارتند از: مرحوم شیخ صدوق (خصال/۱۷۱)، فضل بن شاذان (الایضاح/۵۱۸)، علامه مجلسی (بحار/۳۰/۱۳۵)، خطیب تبریزی (الاکمال فی اسماء الرجال/۲۱)، علامه امینی (الغدیر/۷/۱۷۰) و… علامه امینی این اعتراف را از بزرگان اهل تسنّن نقل فرموده و می‌فرماید: «اسانید این اعتراف صحیح بوده، رجالش همگی ثقه و ۴ تن از راویان این حدیث از راویان صحاح سته هستند» سپس به بررسی و بیان مطالب مفیدی درباره‌ی این اعتراف پرداخته‌ است.

راوی اعتراف

شنونده اول و راوی این اعتراف عبدالرحمان بن عوف است. ذهبی درباره‌ی او می‌گوید: «او یکی از عشره‌ی مبشره، شورای شش نفره عمر، از بدریین و… است» (سیر اعلام النبلاء/۱/۶۸).

او علاوه بر حضور در شورای شش نفره عمر، حق رأی نهایی و تعیین کننده نیز داشت و سبب به خلافت رسیدن عثمان شد، بدعت «قرار دادن سنّت ابوبکر و عمر در کنار سنّت رسول خدا و کتاب خدا» را او گذارد، از هموارکنندگان خلافت ابوبکر و عمر بود، از مشاوران خاص عمر، وزیر و امیر الحاج عمر در سال اول بود و در حکومت عمر و عثمان ثروت و اموال بسیار زیادی انباشته نمود.

لذا از نقل این اعتراف هیچ قصد، غرض و مخاصمه‌ای با ابوبکر نداشته است.

اعتراف و معترف

عبدالرحمان بن عوف می‌گوید: در بیماری و لحظات آخر حیات ابوبکر بر بسترش حاضر شده و او را مژده به خیر دادم ولی ابوبکر گفت: «۹ آرزو دارم: ای کاش سه کار را انجام نمی‌دادم، سه کار را انجام می‌دادم و سه سؤال را از رسول خدا می‌پرسیدم.»

سپس ابوبکر اولین عملی را که از انجامش پشیمان بود و آرزوی ترک آن را داشت این‌گونه بیان می‌کند: «فوددت أنّی لم أکشف بیت فاطمه عن شیء وإن کانوا أَغلقوه على الحرب»: ای کاش به خانه فاطمه زهرا حمله نمی‌کردم و حرمت آن را نمی‌شکستم، گرچه از روی جنگ بسته شده بود.