دیدگاه اصولی شیخ اعظم

 

استاد رشاد: در بحث جدید فلسفه اصول موضوعی مطرح است به نام ساختار دانش اصول. اینکه ما چگونه مباحث و مسائل دانش اصول را تعقیب کنیم و سامان بدهیم؟

سخنران : استاد رشاد

موضوع : دیدگاه اصولی شیخ اعظم

 در بحث جدید فلسفه اصول موضوعی مطرح است به نام ساختار دانش اصول. اینکه ما چگونه مباحث و مسائل دانش اصول را تعقیب کنیم و سامان بدهیم؟

اصل ساختار یک دانش یکی از ارکان هویت بخش دانش است. ساختار دانش با تعبیر فلسفی همان ساختار صوری است. فهم و شناخت و ارزیابی و تحلیل مسائل آن و بسیاری از مباحثی که مانند ساختار پژوهی به دانش هویت می دهند در گرو فهم ساختار آن دانش است.

مباحث فلسفه اصول در یک تقسیم بندی به چهارده نوع تقسیم می شوند که یکی از آن ها تقسیم مباحث فلسفه اصول به مباحث فرا دانشی و فرا مساله ای است یعنی آن دسته از پرسش های فلسفی که راجع به دانش وفهم می شود و مربوظ به کلیت دانش است مانند غایت دانش .

دسته ای دیگر از مسائل مربوط هستند به پرسش هایی مربوط به مساله های دانش مانند مساله زبان شناسانه وضع یک بحث فلسفی زبان شناختی است که مربوط به بخشی از اصول است .

ساختار پژوهی یکی از مباحث فرا دانشی فلسفه اصول می تواند قلمداد شود. مراد از ساختار آن چیدمانی است که مطالب و مباحث علم را صورت بندی می کند که متشکل از دو سامانه است یک سامانه افقی اینکه محور های اصلی دانش چگونه بر هم به صورت منسجم   متربت شده باشند یا در کنار هم ترکیب یافته باشند و یک سامانه عمودی که  هر محور و هر مساله مطالب زیر فصلهایی یک فصل چگ.نه منطقا بر هم مترتب شده باشند .

اصولا ساختار دانش  از یک وضعیت شبکه همسان برخودار است یعنی  شبکه ای ارضی و افقی را تشکیل می دهد ویک هرم طولی و عمودی را پدید می آورد که ما به ان ساختار صوری دانش می گوییم.

مبحث دیگری هم در فلسفه علم قابل طرح است به عنوان هندسه معرفتی دانش.

 به ظاهر این دو مساله به هم شبیه هستند ولی از حیث معرفتی ما هویت یا ماهیت معرفت شناختی  اضلاع دانش سخن می گوییم .می گوییم آیا این دانش همه یک سره عقلی است یا نقلی یا آمیزه ای از مباحث نقلی و عقلی. به لحاظ معرفت شناختی مجموعه ای از مباحثی که دانش را پدید آورده است دارای چه ماهیتی است. اضلاع معرفت شناختی ، نگاه به مباحث دانش با نگاه معرفت شناختی چه چیزی را به ما می دهد؟ این می شود هویت معرفتی دانش . آن هم به نحوی یک صورت ساختاری دارد  و آن ناظر است به وجه معرفتی و ماهوی مباحث، در ساختار شناختی دانش ما معطوف به چیدمان فصول و ابواب بحث می کنیم .

دانش اصول دارای چه ساختاری است یا باید دارای چه ساختاری باشد ؟ یا چه الگوهای ساختاری در دانش اصول طی تاریخ آن عنوان شده پدید آمده تطور پیدا کرده است؟

برای درک صحیح ساختار  و امکان ارزیابی ساختار و بافتار کنونی علم اصول و طبقه بندی ساختارهای دائج و رائج در طول تاریخ اصول و بیان ساختار مطلوب لاجرم باید مختصات یک ساختار مطلوب را بیان کرد.