حضرت آیه الله مظاهری

   

   

تولدم در خانه یک روحانی ساده‌زیست و متدین که عموم مردم اصفهان در زمان ایشان، ایشان را به نیکی یاد می کرده اند به نام شیخ محمد حسین کرونی. پدر ایشان مرحوم حجت الاسلام والمسلمین ملامیرزا یکی از اوتاد و علماء خوب آن منطقه بوده اند. عموی من مرحوم حاج میرزا حسن شریعتی از شاگردان ارزشمند میرزا هاشم خوانساری (برادر آیت الله میرزا محمد باقر صاحب روضات) بودند و از ایشان اجازه اجتهاد داشتند که در اصفهان تحصیل کرده و بعد در کرون مقیم شدند. پدر من وقتی به اصفهان آمدند و مشغول به تحصیل شدند و به مقام علمی رسیدند ، در اصفهان ساکن شده و به تدریس ، اقامه جماعت و منبر پرداختند. بنده اولاد آخر پدرم بودم و پدرم دوست داشتند که من روحانی شوم ، ولی برادرم حاج آقا رضا مظاهری که از روحانی های نسبتا معروف بودند به خاطر مشکلات آن زمان موافق این کار نبودند ، ولی ، پدرم اصرار زیادی داشتند که طلبه شده و به تحصیل مشغول شوم و اینکه در نهایت منبری شوم. حتی یکبار پدرم به آقا رضا (برادرم) گفتند که آقا رضا ! اینقدر اصرار نکن که ایشان نوکر امام حسین (علیه السلام) نشود. من دوست دارم که این بچه نوکر امام حسین(علیه السلام) بشه. (اخوی مدتی سینه‌شان گرفته بود ، جوری که دیگر نمی توانستند منبر بروند و حرف عادی هم نمی توانستند بزنند) پدرم گفتند آقا رضا ! ناشکری کردی ، اینجور شد. اگر اصرا ر بر این کار بکنی صدمه بیشتری می خوری. برادرم گفتند که من می بینم که این توانش را ندارد. پدرم گفتند که نه ؛ خداوند توان می دهد. به هر حال من با اصرار پدرم طلبه شدم و در مدرسه میرزا حسین (جنب مسجد سید) مشغول تحصیل شدم. اساتید من به طور خلاصه : در اصفهان : – مرحوم آقای حاج آقا احمد مقدس که یکی از اساتید بسیار ارزشمند مخصوصا در صرف و نحو بودند. – مرحوم آیت الله آقای سید حسن مدرس که جنب مرحوم علامه مجلسی دفن هستند. – مرحوم آیت الله حاج شیخ عباسعلی ادیب. – مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد حسن نجف آبادی که از علمای ارزشمند و بزرگان بودند. در قم : – مرحوم آیت الله العظمی سلطانی – مرحوم آیت الله مشکینی – و… . سپس دوباره به اصفهان برگشتم و از محضر آیت الله شهید شمس آبادی استفاده کردم. در خلال تحصیل و با پیشنهاد بعضی از دوستان شروع به خواندن دعای کمیل کردم . البته من دعای کمیل را حفظ نداشتم ولی پس از اصرار دوستان برای خواندن دعا ، در طی یک هفته (از شنبه تا پنج شنبه) این دعا را حفظ کردم. در مسجد آسید محمود امام (مسجد عصاری) اولین دعای کمیل را از حفظ خواندم (۶۰ سال قبل) با حدود هفت هشت نفر. بعد از مدتی به مسجد سلام که مرحوم آشیخ اسماعیل پشمی نماز می خواندند رفتم . کم کم عدد پنج شش نفر اولیه رسید به اینکه تمام شبستان و فضای خارج شبستان پر از جمعیت میشد. بعد از مدتی مرا به تخت پولاد دعوت کردند و آنجا در تکیه کوهی و تکیه ملک شروع به برگزاری مراسم دعا کردیم و کم کم به جایی رسید که چندین هزار نفر در نیمه های شب جمعه در این مراسم شرکت می کردند . البته اصفهان آن روز یکدهم جمعیت کنونی را نداشت. نه تنها از شهر اصفهان ، بلکه از دیگر شهرهای مجاور مانند نجف آباد ، خوراسگان ، خمینی شهر ، شهرضا و … نیز جمعیت برای مراسم دعای کمیل می آمدند. دعای کمیل از دو ساعت مانده به اذان صبح شروع می شد ، ۴۵ دقیقه منبر می رفتم و بعد از آن به مدت یک ساعت و پانزده دقیقه دعای کمیل طول میکشید.عموم پیرمردان که الان به من می رسند ، می گویند ما از مریدان دعای کمیل بودیم. غالب مسئولین از کسانی هستند که از دعای کمیل استفاده می کردند. بعد از انقلاب دعا را به مسجد جامع منتقل کردیم و قریب به ۳۰ سال است که این دعا ادامه دارد. در اثر اصرار دوستان از حدود ۵۷ سال پیش دعای ابوحمزه را نیز شروع کردیم. اولین جلسه ای که برگزار شد، جمعیت زیر ۱۰ نفر بود. آن زمان خواندن دعای کمیل مرسوم بود و افراد زیادی بودند که در شهر اصفهان مراسم دعا را برگزار می کردند . دعای ابوحمزه هم در ماه مبارک رمضان به صورت تک و توک، مثلا هفته ای یک یا دو بار برگزار می شد، ولی ما شروع کردیم هر ۳۰ شب ماه رمضان مراسم دعا را برگزار می کردیم و هر شب همه دعا خوانده می شد و جلسات بسیار معنوی برگزار می شد. بسیاری از افراد بودند که در این جلسات مسیر زندگیشان عوض شد و متحول شدند 

  

  

 

 
 مثلا اول انقلاب یک جوان نامه ای بمن داد که ما چند جوان هستیم که کمونیست شده بودیم و بصورت اتفاقی به جلسات دعای شما آمده و از مسیر غلط مان دست برداشتیم. بسیاری از افراد بوده اند که دچار انحرافات فکری ، اخلاقی و … شده بودند و به فیض جلسات دعا به راه راست هدایت شدند. بعد از مدتی در مسیر انجام امور خیر برای نیازمندان ، بیماران ، نابینایان و … نیز افتادیم. حدود ۳۹ سال پیش انجمن مددکاری امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در اصفهان تاسیس شد. جریان تاسیس از این قرار بود که من همراه با حجت الاسلام و المسلمین آقای منصورزاده مشرف شدیم به مشهد مقدس. شبی در راه حرم بودم که آقای منصورزاده من را صدا کردند که آقای میردامادی (دایی آیت الله آقای خامنه‌ای) با شما کار دارند. آقای میردامادی فرمودند که ما می خواهیم امشب شما را جایی ببریم. در خیابان تهران یک پاساژی بود که در آن پاساژ در یک مغازه را باز کردند ؛ در آن مغازه دیدیم مقداری روغن و عدس و پارچه و … بود. گفتند که ما یک انجمن درست کرده ایم برای حمایت از ایتام و اینجا را به شما معرفی می کنیم تا بلکه شما هم بروید در اصفهان همچنین کاری را پایه گذاری کنید. آن شب ما را به خانه چندین نیازمند و بچه یتیم بردند که وضع زندگی اسفناکی داشتند . آن شب خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. آن موقع ماه رجب بود. بعد که به اصفهان برگشتیم در ماه رمضان من در مسجد کازرونی منبر میرفتم. دو سه شب شروع کردم به صحبت در مورد مشهد و انجمنی که در آن راه اندازی شده بود. روز دوم یک آقای گلبیدی آمد به ما گفت که هدف شما از این حرفها این بود که زمان منبرتان را پر کنید یا می خواهید کاری هم بکنید؟ گفتیم که می خواهیم کار بکنیم ؛ گفتند که پس ما کمکتان می کنیم … . خلاصه رفتیم سراغ یک سری از علمای اصفهان مانند حضرات آیات آقایان شمس آبادی و هاشمی و مساله را با آنها در میان گذاشتیم از همان ماه رمضان قبضهای کمکی تهیه کردیم و انجمن مددکاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را همان موقع تشکیل دادیم. این انجمن در سال ۱۳۸۶ نزدیک به چهار میلیارد تومان درآمد داشت که همه صرف خدمت به بچه های یتیم شد.بعضی از بچه های یتیمی که در سال های گذشته از طرف انجمن به آنها کمک می شد و خرج زندگی آنها داده می شد الان از متمکنین هستند که سالانه چندصد میلیون تومان به همین انجمن کمک می کنند.بالغ بر ده هزار نفر تحت پوشش انجمن بوده اند که حدود ۵ هزار نفر آنها تا کنون مستغنی شده اند. یک سال قبل از تاسیس انجمن مددکاری ، سازمان آموزشی ابابصیر را زیر نظر آیت الله شمس آبادی و با همکاری عده ای از خیرین اصفهان تاسیس نمودیم . جریان تاسیس آن هم این بود که مسیحیان مدرسه ای برای نابینایان تاسیس کرده بودند به نام نورآیین که در آن این کودکان را مسیحی کرده و نسبت به اسلام بی تفاوت می کردند. ابا بصیر یکی از یاران نابینای امام صادق (علیه السلام) بودند. از دیگر مراکزی که تاسیس کردم دارالقرآن الکریم بود که خانه ای را که در چارسوق شیرازیها برای تبدیل به حسینیه خریده بودند گرفتیم و شروع بکار قرآنی کردیم. هم اکنون کار بجایی رسیده که در اصفهان ۱۵۰ شعبه دارالقرآن وجود دارد و ۱۵۰شعبه دیگر هم در بقیه نقاط اصفهان. در دارالقرآن از بچه های کوچک را تحت پوشش قرار میدهیم با رسیده ایم به دانشکده قرآنی که تا مقطع کارشناسی ارشد وجود دارد. از دیگر کارهایی که کرده ام ساخت مساجد است . بالغ بر ده ها مسجد در اصفهان و خارج از استان و مناطق محروم ساخته شده که هزینه آن از همان مراسمات دعا تامین می شد. در جنگ تحمیلی نیز برای کمک به جبهه ها از جلسات دعا و کمک های جمع آوری شده در آن بسیار استفاده شد. به طوری که کمک های جمع آوری شده هر جلسه بصورت کاروان راهی جبهه می شد. فهرست بعضی از اقدامات و موسساتی که حضرت آیت الله حاج آقا مظاهری در پایه گذاری آن نقش داشته اند: – برگزاری دعای ابوحمزه در هر ۳۰شب ماه رمضان ۳ ساعت مانده به اذان صبح – انجمن مدد کاری امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) – مجتمع ابابصیر – دارالقرآن الکریم – انجمن ام اس – انجمن صرع – بیمارستان شهید چمران – صندوق جهیزیه صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) – موسسه راهبری آلاء – مدرسه عالی خاتم‌الاوصیاء(عجل الله تعالی فرجه الشریف) – و