من و کتاب (۳۲) – مثل خوردن و خوابیدن
متاسفانه کتاب خوانی، جز در بین یک عده از اهل علم و تحصیل و کسانی که به طور قهری با کتاب سرو کار دارند، یک کار رایج و روزمره به حساب نمی آید؛
گفتاري در باب كتاب و كتابخواني از لا به لاي كلمات رهبر فرزانه انقلاب
متاسفانه کتاب خوانی، جز در بین یک عده از اهل علم و تحصیل و کسانی که به طور قهری با کتاب سرو کار دارند، یک کار رایج و روزمره به حساب نمی آید؛
این عادت هنوز در بین مردم ما جا نیفتاده که بروند کتابی را بخرند، بعد آن را بخوانند، بعد به دوستشان یا به فرزندشان بدهند، تا آنها هم بخوانند؛ این طوری نیست.
کتاب خواندن در کشور ما متاسفانه یک کار اختصاصی است؛ مخصوص بخشی از مردم است، مربوط به همهی مردم نیست؛
هر کس که در یک بخش یا گوشهای مشغول تبلیغ و کار است رابطه خودش را با کسب معلومات قطع نکند؛ نگوییم کار داریم و نمیرسیم.
من{در نوجوانی} خیلی کتاب نگاه میکردم. پدرم کتابخانهی خوبی داشت و خیلی از کتابها هم برای من مورد استفاده بود.
اگر کسی اینجا نشسته باشد و در اتاق بغل دستش خبر و چیز تازه و حرف جدیدی باشد،کمتر کسی است که طاقت بیاورد اینجا بنشیند و بلند نشود سر بکشد و ببیند این اتاق بغلی چه خبر است.
بالاخره اگر ما میخواهیم یک ملت پیشرو، با فرهنگ، با سواد و طی کننده راههای میانبر در زمینههای عقب ماندگی داشته باشیم