شاخصه های تاثیر گذاری شیخ انصاری

استاد مبلغی : تبعیتی که از شیخ اعظم صورت گرفته است در اضلاع گوناگونی وجود دارد به این معنا که مکتب اجتهادی فقهای ما چه در قم و چه در نجف از مکتب شیخ تبعیت می کند و در چهارچوبی که او آفریده است می اندیشند. اگرهم مخالفتی هست در یک استدلال یا نتیجه اجتهادی است.

سخنران: استاد مبلغی

موضوع : شاخصه های تاثیر گذاری شیخ

 شخصیت هایی در طول تاریخ به صورت ویژه تاثیر گذار بوده اند  و شناخت آنها  هم برای تقسیم بندی دوره های تاریخ موثر است و هم می توان تاثیرات افکار و اندیشه های فقهی آن شخصیت ها را در دوره های بعد  رصد کرد و به پیشینه های بعضی مسائل دست یافت.

تبعیت یک عالم و مجتهد از عالم و مجتهد دیگر بر سه دسته است:

–          در نتایج اجتهاد: نقطه امتیاز نیست چون مجتهدِ تابع دقیقا به همان نتیجه مجتهد متبوع می رسد.

–          تبعیت اجتهادی: تابع از اجتهاد متبوع پیروی می کند مثلا از استدلال و مبانی متبوع البته با مختصر تغییر هایی استفاده می کند ولی نگاه همان نگاه و اجتهاد همان اجتهاد است.  

–          در مکتب اجتهادی: شاید تابع در استدلال ونتیجه مخالف با متبوع  باشد ولی در چهارچوب مکتب او حرکت می کند و معمولا متبوع دارای مکتبی تاثیرگذار است.

 

ü      شاخص شناخت شخصیت های تاثیر گزار و صاحب مکتب:

اگر یک شخصیت، مورد تبعیت دیگران قرار گرفت مثلا اگر در ادبیات فقهی گفته می شود “الشهید و من تبعه” اینگونه شخصیت ها زیاد نیستند . اینگونه شخصیت ها افرادی هستند مانند شیخ طوسی ، محقق (صاحب شرایع)، علامه حلی، شهید اول (به خصوص) ، شهید ثانی و صاحب مدارک . شیخ اعظم انصاری نیز از جمله این شخصیت ها است.  

صاحب جواهر از شخصیت های صاحب مکتب است ولی من تبعه او زیاد نیست؛ چون بلافاصله پس از او شیخ انصاری تحول تاریخی به وجود آورد و مکتب صاحب جواهر سد شد وگرنه ایشان از جهات متعدد اندیشه های ابتکاری و نو دارد .ایشان در استدلال های خود فایل هایی پشت سر هم باز کرده است به طوری که یک سطر از ایشان متضمن چندین فایل از مباحث عمیق است ماندد نگاه تاریخی، اصولی و … .

تبعیتی که از شیخ اعظم صورت گرفته است در اضلاع گوناگونی وجود دارد به این معنا که مکتب اجتهادی فقهای ما چه در قم و چه در نجف از مکتب شیخ تبعیت می کند و در چهارچوبی که او آفریده است می اندیشند. اگرهم مخالفتی هست در یک استدلال یا نتیجه اجتهادی است.

شیخ انصاری در اصول صاحب مکتب است نه در فقه . صاحبان مکتب فقهی کم هستند در طول تاریخ شیخ طوسی صاحب یک مکتب است در مقابل مکتب سید مرتضی بعد از آن محقق اردبیلی و بعد از آن صاحب جواهر و بعد از آن آقای بروجردی است . ویژگی شیخ در فقه بیشتر ایجاد یک ادبیات فقهی و قالب استدلال ورزی است.

ü      محورهای تاثیر پذیری از شیخ:

–          ساختار  

ساختار بر دو قسم است :

  • ساختار به معنای تبویب اصول؛ به این معنا که مباحث الفاظ در ابتدا بحث شود و …
  • ساختار به معنای نظم درون علمی یعنی نظمی که اصول را به هم مرتبط می کند که این ساختار محصول شیخ انصاری است.

تا قبل از شیخ ساختار اصول بسیار مضطرب است به طوری که این اضطراب در نامگذاری کتاب های اصول نمود دارد؛ مانند قوانین که بیانگر قانون های متعدد است یا اشارات، مناهج و … . شیخ اعظم می گوید: “مکلف له القطع أو الظن أو الشک” که این عبارت باعث شد ساختار اصول از آن پس انسجام پیدا کند و نوع نگاه اصولی بر اساس این چهارچوب در حال تغییر است.

–          چهارچوب استدلال ورزانه عمیق پر از فراز و فرود . شیخ در یک یا دوصفحه مکاسب  مرتبا از مرحله ای به مرحله ای وارد می شود به گونه ای که مخاطب در هر مرحله به غنائت می رسد ولی با خروج شیخ از آن مرحله مواجه می شود. این شیوه استدلال بعد از شیخ نیز دنبال شده است.

تفاوت بین شیخ و صاحب جواهر: مباحث صاحب جواهر ماند شیخ انصاری بسیار مواج است ولی تفاوت ایشان با شیخ اعظم در این است که ایجاد موج توسط شیخ اعظم ادیبات دارد وبه صورت مدرسه ای امواج را مدیریت می کند، نه اینکه مانند صاحب جواهر اشاره کند و از آن عبور کند.

 

–          مکتب شیخ مکتب تفکیک حیثیتی است. در گذشته به دو روش تعریف و تقسیم علم را جلو می بردند .شیخ اعظم اهل تقسیم بود. ایشان در یک موضوع تقسیم زیادی انجام می دهد. تقسیم  ابزار غور در مساله ای است که فکر به ظاهر به بن بست رسیده است و با این ابزار بن بست به وجود آمده شکسته می شود. بنابراین ایشان به وسیله این تقسیمات گسترده علم را تخصصی کرده است. 

تقسیمات در مکتب شیخ اعظم مانند “الشبهات البالغه الی اکثر من عشرین قسمه ” ابتکار شیخ اعظم است. شبهات حکمیه و موضوعیه و منشاء های آن ها و … .