نشست رفتار شناسی شیخ اعظم با محوریت حدیت تسلط

در این جلسه آیت الله علیدوست با نگاه سیستمی به بحث ورود فقها در باب معاملات با بیان چهار مقدمه و  پنج مبحث مرتبط با موضوع رفتار شناسی شیخ اعظم ترسیم گر شناخت کلی از موضع گیری شیخ در بحث تسلط بود و در این خصوص برخی از دیدگاههای  شیخ را مورد نقد و بررسی قرار داد.

در این نشست که با حضور و سخنرانی استاد علیدوست مورخ ۹۶/۰۹/۳۰ در مدرسه عالی خاتم الاوصیاء(عج) برگزارشد با تکیه بر حدیث «الناس مسلطون علی اموالهم» مطالبی درخصوص مواضع شیخ انصاری بیان گردید.

در این جلسه آیت الله علیدوست با نگاه سیستمی به بحث ورود فقها در باب معاملات با بیان چهار مقدمه و  پنج مبحث مرتبط با موضوع رفتار شناسی شیخ اعظم ترسیم گر شناخت کلی از موضع گیری شیخ در بحث تسلط بود و در این خصوص برخی از دیدگاه شیخ را مورد نقد و بررسی قرار داد.

آیت الله علیدوست در ابتدای جلسه اظهارداشت : به عنوان مقدمه اول باید گفت فقها وعلمای علم فقه در باب معاملات تا کنون به دو روش طرح بحث کرده اند:

۱٫به صورت مسئله محوری که مسئله مسئله مطرح کرده مثل مرحوم شیخ درمکاسب و

  1. به صور قاعده محوری که مباحثی از معاملات را به ترتیب قاعده مطرح کرده اند مثل مرحوم بجنوردی در القواعد الفقهیه.

وی افزود: شیوه ای که جای آن خالی بوداین که در نوشته ای مستقل اسنادعام معتبر (به صورت استقلالی ) بررسی شود ومعانی وفروعات آن احصا گردد واین کار مسبوق به سابق نیست ودر واقع نگارش دو کتاب فقه وحقوق قراردادها ادله عام قرآنی و  فقه و حقوق قراردادها ادله عام روایی بر همین مبناست یعنی سند محوری.

وی در توضیح مقدمه دوم ابراز داشت:  اولین نقدی که در بحث حدیث تسلط نسبت به شیخ اعظم مطرح می شود این است که شیخ اعظم در اول مکاسب با حدیثی از کتاب تحف العقول شروع می‌کند. انتظار می رفت شیخ چند صفحه ای درباره ادله عام همچون اوفوا بالعقود ….که سرتاسر معاملات را در بر گرفته بحث می کرد که این کار انجام نشده است.

همچنین بحث «تسلط» و «تسلیط» از دیگر رویکرد استاد علیدوست بود که به عنوان مقدمه سوم مطرح گردید و در بیان تفارق آن دو  واژه گفت : گاهی از این قاعده تعبیر به قاعده تسلط و گاه تعبیر به قاعده تسلیط  می شود و البته تعبیر اول بهتر است چون تسلط یعنی مسلط بودن من بر مال و …ولی تسلیط یعنی مسلط کردن خداوند و از آن جایی که قاعده برآیند ونتیجه جعل مولی می باشد و تسلیط مسیر جعل است نه برایند، برای همین تعبیر به تسلط بهتر از تسلیط است .

بحث در حیطه مقدمه چهارم حول  موضوع بحث در مفاد قاعده تسلط بود که استاد  علیدوست در این باره مطالبی را به صورت مبسوط بیان کرد.

آیت الله علیدوست در سایه سار پنج مبحث شاخص موضوع کلی جلسه را که رفتار شناسی شیخ اعظم بود ، مورد مداقه قرارداد  و به عنوان بحث اول در تبیین سند حدیث الناس مسلطون علی اموالهم افزود: از آن جا که شیخ با توجه به مبنایش عمل مشهور را جابر ضعف سند بلکه ضعف دلالت میداند پس ایشان سند این حدیث را قبول دارد و در مکاسب به آن تمسک می جوید.

وی دررابطه با بحث دوم با عنوان رفتار شیخ با مفاد حدیث تسلط به تشریح معانی مورد نظر فقها در بحث حدیث تسلط پرداخت و خاطرنشان کرد: آنچه دراین باره به عنوان معنای اول مطرح هست این که مردم بر اموالشان مسلط اند مگر جایی که شارع نهی کرده باشد.

استاد علیدوست درادامه، بحث سوم در موضوع رفتار شناسی شیخ اعظم را مطرح کرد و به بحث توسعه سلطنت به غیر اموال پرداخت و با بیان نظر و دیدگاه شیخ تصریح کرد: شیخ در این قست با الغای خصوصیت یا توسعه در حدیث تسلط گفت که میتوان با لحاظ مطلب مذکور شمول بحث را نسبت به غیر مال را برداشت کردکه در این صورت حدیث این چنین می شود:الناس مسلطون علی ماِلهم و ما  لَهم مرحوم شیخ در مکاسب به غیر مال هم تعمیم داده است.

ایشان به بحث چهارم اشاره کرد و ادامه داد ظرفیت سلطه و محدودیت سلطه در این جا باید به آن توجه شود که باره بیان مثال معنای دقیقتری را از بحث مورد نظر به ذهن متبادر می کند و  آن این که شخصی خانه ای را می‌فروشد و متوجه غبن خود در این معامله می شود وقتی جهت فسخ مراجعه به مشتری می کند متوجه می شود خریدار خانه را برای مدت نود ونه سال مثلا اجاره داده است وحق تملیک منافع را هم به غیر سپرده است، شیخ در این جا معتقد است در این مدت این منافع برای شخص غابن است با استناد به این مطلب که :«المنفعه الدائمه تابعه للملک المطلق» وغابن هم تملیک منافع را در ملک خودش انجام داده است در این صورت شیخ معتقد است که این اجاره صحیح واجرت آن هم برای غابن است و مغبون  در صورت فسخ فقط به خانه میرسد و اجرت برای او نیست که در این باره استاد علیدوست یادآور شد: مخالفین نظر شیخ در این باره محقق اصفهانی و مرحوم امام هستند و نظربنده هم در کتاب فقه و مصلحت تایید نظر ایندو منتقد وعدم تایید نظر شیخ است .

استاد علیدوست به عنوان مکمل بحث ابراز داشت: در خصوص موضوع محدودیت سلطه، مثالی که می توان بیان کرد این است که شخصی زمینی را خریداری میکند میزان تسلط او بر محدوده این زمین از فراز آن و زیر زمین تا چه حد و حدود است ؟ با غور در مباحث شیخ به این نتیجه میرسیم که مرحوم شیخ قائل به محدودیت نیست.

استاد به عنوان مبحث نهایی و پنجمین مورد به موضوع اسقاط حق و ازاله مالکیت اشاره کرد وبا بیان سوالی، مطالب را جمع بندی نمود و  در این رابطه گفت: آیا کسی که دارای حقی است، می تواند حق خود را اسقاط کند وآیا می‌تواند ازاله مالکیت کند؟ که در این باره برخلاف نظر مرحوم ایروانی که استدلال می کند حدیث الناس مسلطون علی اموالهم بحث ازاله را شامل نمی شود، شیخ معتقد است که بر اساس: ان لکل ذی حق اسقاط حقه ودلیله فحوی تسلط الناس علی اموالهم، شخص قدرت بر اسقاط حق دارد.

شایان  یادآوری است مدرسه عالی خاتم الاوصیاء (عج) با رویکرد توجه به آثار و شاخصه های مورد نظر شیخ در بیان مطالب تا کنون نشست ها و نکوداشت هایی را به صورت عمومی برگزار کرده است که نتایج پر بار و ملموسی درخصوص معرفی تراث و سبک علمای سلف و استحصال برخی وجوه تطبیقی با دیگر رشته ها را در بر داشته است.