کارگاه متدلوژی علوم حوزوی -جلسه اول

جلسه اول- ۲۵/۱۰/۱۳۹۰

باسمه تعالی

موضوع : متدلوژی

تعریف : متدلوژی از دو واژه “متد” و”لوژی” تشکیل شده است که متد به معنای ابزار و لوژی به معنای روش است بنابراین متدلوژی به معنای روش شناسی است.

در فارسی “متد” را به روش معنا می کنیم . متدِ شخص، یعنی روش او.

لکن این ترجمه ناقص است چرا که “متد” در زبان انگلیسی فراتر از معنای فارسی آن است و شامل ابزار نیز می شود؛ بنابر این “متد” یعنی هرچیزی که هم وسیله است و هم روش و به جمع این دو با یکدیگر “متد” گفته می شود. در این صورت ماژیک، “متد” خواهد بود؛ یعنی وسیله نوشتن وسبکی که در آن به نوشتن می پردازید نیز روش نوشتن خواهد بود .

لوژی” نیز به معنای شناخت است .

بنا بر این معنای لغوی “متدلوژی” عبارت است از شناخت ابزار ها و روش ها.

مثال: اگر کسی بخواهد از مبدا قم به سمت مشهد حرکت کند  می تواند این مسیر را پیاده طی کند که البته بیش از یک ماه طول خواهد کشید.

اگر آن شخص توان و سرعت خود را افزایش دهد مثلا بدود ، کمتر بخوابد و از فرصت بیشتر استفاده کند می تواند  سی روز را به ۱۵ روز تقلیل دهد .

ولی اگر این مسیر را با وسیله نقلیه طی کند این مسیر در یک روز و حتی کمتر از آن پیموده خواهد شد.

در این فرآیند آن چیزی که تغییر پیدا کرد متد و وسیله بود و با این تغییر وسیله فاصله یک ماه به یک روز تقلیل پیدا کرد.

اگر این شخص این مسیر را با هواپیما طی کند  در یک ساعت به مقصد خواهد رسید. دراین فرآیند نیز متد و وسیله عوض شد .

در این مثال مبدا و مقصد و طول راه یکی است و تنها وسیله و ابزار عوض شده است و با این تغییر، در مدت زمان بسیار کمتر به نتیجه رسیده اید.

در متدلوژی علوم نیز می توان با انجام روش های متدلوژی فعالیتی که در طول چندین سال انجام می دهید را با کیفیت بهتر در مدت زمان بسیا رکمتر مثلا در چند ماه  انجام داد.

مسائلی که سالیان سال مورد نقد و بررسی علمای گذشته بوده و شاید به نتیجه هم نرسیده باشد با انجام روش های متدلوژی در زمان بسایر کمی به بهترین نتیجه می رسد .

نمونه بارز متدلوژی، کامپیوتر است. تا قبل از اینکه کامپیوتر وارد عرصه علم شود تحقیقات در علوم بسیار سخت بود ولی در زمان حاضر جسجوها با سرعت بسیار زیاد به نتیجه می رسد و منابع  به راحتی در اختیار محققین قرار دارد .

می توان گفت کامپیوتر بر اساس علم متدلوژی ساخته شد.

 

کامپیوتر در علوم چه نقشی را ایفا می کند :

۱-     دقت

۲-     سرعت

۳-     تسهیل در دستیابی به منابع

متدلوژی نیز همین فواید را دارد . تفاوتی که متدلوژی با کامپیوتر دارد این است که کامپیوتر کمّی است؛ به این معنا که مطالب را برای شما جمع آوری می کند و آنها را سریعتر به دست شما می رساند؛ اما متدولوژی کیفی است؛ یعنی همین کارهایی که کامپیوتر انجام می دهد را انجام می دهد لکن به صورت کیفی یعنی باعث پیشرفت در علوم است . متدولوژی به ما راه پیشرفت در علوم را در کمترین زمان ممکن نشان می دهد.

متدولوژی دستگاه تولید علم است.

به عنوان مثال یک کشاورز با دست بوته های سیفی را می کارد و معمولا در یک متر زمین دو الی سه بوته را می کارد و محصول آن هم قابل توجه نیست؛ اما علم امروز می تواند با استفاده از ژنتیک از یک بوته گوجه فرنگی ۲ تن محصول برداشت کند. در این مورد می توان گفت علم ژنتیک دستگاه تولید محصول است.

در این صورت می توان با استفاده از متدولوژی علم در فقه و فلسفه و کلام  هم تولید علم نمود و هم علم های جدید ایجاد نمود. شاید بتوان ادعا کرد که علم فقه و فلسفه و کلام و اخلاق، امروز کارایی چندانی در جامعه ندارد؛ چراکه در مورد متدلوژی این علوم کار چندانی صورت نگرفته است.

جامعه زمانی با اخلاق می شود که روش های تزریق اخلاق به جامعه را بدانیم. در دنیای امروز نمی توان جامعه را با پند و اندرز به سوی اخلاق هدایت کرد.

تعریف متدولوژی : مجموعه روش ها و شیوه هایی که تسهیل در علوم و فن آوری در تحقیقلات را به ما می رساند .

بنابر این اگر به متدلوژی دست پیدا کنید هم می توانید دستگاه تولید علم ایجاد کنید و هم به فن آوری در علوم می رسید به این معنا که می توانید خود علوم را پیش ببرید و آن ها را به  عرصه اجتماع وارد کنید.

متد یعنی وسایل و ابزار آلاتی که ما را با سرعت بیشتری به اهدافمان می رساند.

معادل “متدلوژی” در عربی عبارت است از واژه “سیره” است .

شهید مطهری در کتاب سیره نبوی می گوید: هیچکدام از کتاب های سیره در اصل سیره نیست؛ بلکه همه آن ها سِیر است نه سیره. سِیر یعنی رفتار و کردار و گفتار امّا سیره یعنی روش، متد، اسلوب و سبک فرد و چیزی که تقریبا در همه اعمال و رفتار انسان وجود دارد.

“سیره” استخراج متد و روش شخص از لابلای اعمال و رفتار او است. و هیچ یک از کتاب های سیره این متد را از اشخاص مورد تعریف استخراج نکرده اند.

ایشان می گوید امروزه علمی به نام متدلوژی به وجود آمده است که اگر به این نحو اعمال و رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله را بررسی کنیم چیز های زیادی از شخصیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای ما روشن می شود. یک عمل یا یک گفتار پیامبر یا ائمه معصومین علیهم السلام چراغ راه آیندگان است. شاید بتوان ادعا کرد که ما در معارف دینی از سیره شناسی و اسلوب شناسی هیچ استفاده ای نداشته ایم و یکی از ضعف های اصلی ما همین است. تاریخ و سیره های زیادی نوشته شده است و لی غالب آن ها داستان هایی از زندگی شخصیت های بزرگ دینی است و اثری از اسلوب شناسی و روش شناسی در آن ها وجود ندارد تا آن روش را مبنای کار آینده قرار دهیم.

مثال: در روایات و تاریخ آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله  در امور مختلف زیاد مشورت می کردند. سوال اینجا است که پیامبر صلی الله علیه و آله که عقل کل بودند و با عالم غیب ارتباط داشتند چرا مشورت می کردند؟

ممکن است پاسخ های مختلفی به این سوال داده شود :

۱-     برای تعلیم مشورت به اصحاب

۲-     اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله به نظر اکثریت احترام می گذاشتند.

۳-     جذب حد اکثری روش ها

۴-     شکوفایی عقل ها

۵-     طرف های مشورت مسئولیت پذیر تر خواهند بود و به عبارت دیگر حق تعیین سرنوشت و مدخلیت در آن .

سوال : آیا در سیره ها اصول و اسلوب و روش خاصی را از این عمل پیامبر دیده اید؟

در سیره ها فقط به ذکر تاریخی کفایت می شود.

ولی ما می توانیم از داستان مشورت پیامبر ۱۵ اصل مهم حقوق بین الملل  را استخراج کنیم :

۱-     حق تعیین سرنوشت:

۲-      …

ما از گنجینه بزرگ قرآن می توانیم متد ها و روش های متنوعی را استخراج کنیم. شاید بتوان ادعا نمود که چون روش شناسی مورد توجه نبوده است تا بحال کمتر تفسیر قرآنی نوشته نشده است که از متدولوژی رخوردار باشد و تفاسیری که نگاشته شده بیشتر داستان قرآنی است و قطره و حتی نسیمی از قرآن نیز به حساب نمی آید.

از یک آیه ۲ کلمه ای می توان اصل های بسیار زیادی را استخراج نمود.

امیر المومنین در باره قرآن می فرماید: …ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوه‏.[۱] ”  آن- کتاب خدا است- قرآن، از آن بخواهید تا سخن گوید”

مثال: اگر ۱۰۰۰ سال پیش سنگی در مقابل دانشمندانی قرار می دادید و شناخت آن ها را می پرسیدید در پاسخ شاید چند جمله کوتاه بیان می کردند.

اما الان اگر همان سنگ را در مقابل یک دانشمند قرار دهیم  با استفاده از میکرسکوپ، دنیای از علوم را در مقابل دیگان شما قرار می دهد. این همان سنگ است ولی روش ها و متدهای بررسی فرق کرده است.

و بقیه موضوعات مختلف علمی نیز به همین صورت.

قرآن را باید به  سخن گفتن واداشت که تا بحال این کار صورت نپذیرفته است. اگر از دریچه متدولوژی به قرآن نگاه شود دریایی از معارف را به دست می آید. در این صورت می توان به معنای این روایت پی برد که می فرماید: هر آیه از قرآن از چندین لایه برخوردار است.

سیر تاریخی متدولوژی:

 علم متدلوژی از چهار قرن پیش در بین دانشمندان دمیده شد . ابتدا در الهیات و فلسفه در اروپا سپس به سایر علوم کشیده شد و عمدتا تا اواسط قرن هفده میلادی در انگلستان با انقلاب صنعتی به وجود آمد. چیزی که باعث شد انقلاب صنعتی اتفاق بیافتد تغییر در روش ها بود. روش فعالیت کارخانه جات ریسندگی و بافندگی با دست بود. و این روش به دستگاه های صنعتی تغییر پیدا نمود. همین تغییر در روش کم کم در همه عرصه ها اتفاق افتاد.

در قرن اخیر به این نتیجه رسیدند که در علوم نیز می توان چنین تغییراتی را داد به این معنا که اگر روش های جدید ایجاد شود می توان همان اتفاقی که در صنعت انجام شده است را در علم ایجاد نمود. و از اینجا رشته متدولوژی ایجاد شد.

رشته متدولوژی شامل دو قسمت است :

۱-     مباحث پایه ای یا متدولوژی پایه

۲-     مباحث شاخه ای یا گرایشی که در هر رشته و هر علمی روش های خاص آن مورد استفاده قرار می گیرد.

تا مباحث پایه ای آموخته نشود مباحث شاخه ای فراگرفته نمی شود. بنابراین برای ورود در مباحث علوم مختلف ابتدا باید مباحث پایه ای متدلوژی را فرا گرفت و بعد از آن در مباحث شاخه ای و گرایشی وارد شد.

مباحث پایه ای متدلوژی حد اقل ۱۶ سرفصل دارد که بیشتر به مباحث فکری و عقلی پرداخته میشود و در مباحث شاخه ای به مباحث علوم در رشته های مختلف پرداخته می شود. 

نتایج متدولوژی :

۱-     ایجاد تغییرات آموزشی و فراگیری روش های صحیح آموزشی؛ چراکه روش های تدریس کنونی اصلا علمی، آموزشی نیست.

۲-     پیشرفت و نوآوری در علوم. تا وقتی روش های قدیمی وجود دارد علوم ما همین مسیر دور از نوآوری را طی خواهد کرد.

شهید مطهری: اگر مدعى هستیم فقه ما نیز یکى از علوم واقعى دنیا است باید از اسلوبهایى که در سایر علوم پیروى مى‏شود پیروى کنیم. اگر پیروى نکنیم به این معنا است که از ردیف علوم خارج است.[۲]

در مقابل علوم فقه و فلسفه اسلامی علوم مشابهی در دنیا وجود دارد و نقطه کلیدی که باعث دوام فقه و فلسفه اسلامی شده است این است که فقه ما مستقیما به منابع اصیل وصل است به همین خاطر دیرتر از کاربرد می ایستد و اگر علم فقه را  با متدولوژی همراه نکنیم تا چند دهه دیگر کاربرد بسیار کمتری خواهد داشت.

متاسفانه فلسفه اسلامی تا حدودی در حال رنگ باختن است.

۳-     حل مشکلات و معضلات علمی و اجتماعی که شاید سالیان درازی افکار دانشمندان را به خود مشغول کرده است به راحتی توسط متدولوژی قابل حل است. مانند مشکل اعتیاد که هنوز مشخص نیست جرم است یا بیماری!

۴-     خرافه زدایی و دین پژوهی صحیح : خرافه زدایی فرمول های علمی دارد.

۵-     پدید آمدن رشته ها و علوم جدید: 

۶-      رسیدن به نظریات جدید: متدولوژی روش های تحقیق و پژوهش را به ما آموزش می دهد.

روش های نقد و سنجش آراء.


[۱] . نهج البلاغه ،خ ۱۵۸،ص۲۲۳

[۲] . ده گفتار ص ۱۰۶

1 پاسخ

دیدگاه ها غیر فعال است.