طرح بوستان – ناگفته هایی از عاشورا استاد خاطری ۱۳۹۲/۰۸/۰۹

برای مشاهده متن  به ادامه بروید…

بسم الله الرحمن الرحیم

از آقای میلانی خواستند که در مورد این کتاب توضیحاتی داده شود و دوستان تکلیف را به بنده واگذار کردند.

تقریبا یک ۸ سالی است که توفیق استفاده از محضر استاد میلانی را داریم و در مرکز تخصصی امامت که سطح سه حوزه است زیر نظر ایشان است و در این مدت به کتب حاج آقا مشغول بودیم و این کتاب را نیز چندین جای دیگر بحث کرده‌ام.

بدون مقدمه وارد بحث شویم و اینکه اصل کتاب چیست؟ آیا دوستان سی دی مجموعه کتب آقای میلانی به نام ” کنز الحقائق” را دارند؟ این نرم افزار مجموعه آثار آیت الله میلانی است. ایشان طبیعتا دو دسته آثار دارند که مثل خیلی از آقایان بزرگواران دیگر از حضرات آیات و مراجع نیز اینگونه هستند. دسته اول کتب ایشان کتب تخصصی در فقه و اصول نوشته شده است، مثل القضاء و الشهادات، تحقیق الأصول؛ یک دسته کتب اعتقادی ایشان است؛ کتب اعتقادی که حجم زیادی دارند دو دسته هستند یک کتب حجیم و تحقیقی و بزرگ است مثل ” نفحات الأزهار فی خلاصه عبقات الأنوار” و یا ” تشیید المراجعات” و یا کتاب‌های کوچکی است که به تازگی نوشته شده است که این کتاب‌های کوچک غالبا از کتب بزرگتر اخذ شده است. این دسته کتب فوق العاده و بسیار بسیار برای تبلیغ و طلاب عالی است. چون هم تک موضوع است و تک نگاری است و هم اینکه متقن نوشته شده است. ما در تیم تألیف این کتب بودیم که شاید دو یا سه ماه برای تألیف آن‌ها وقت گذاشته می‌شد و لذا برای تبلیغ خیلی مفید خواهد بود.

بخشی دارند در کتبشان به نام ” إعرف الحق تعرف اهله” که برگرفته از کتاب نفحات الأزهار است و برخی کتب دیگر ایشان است. ماجرای اصل کتاب ” نفحات الأزهار فی خلاصه عقبات الأنوار” می‌باشد که میرحامد حسین هندی کتاب مفصل در اثبات ولایت نوشتند در جواب کتاب ” تحفه اثنی عشری ” شاه ولی الله دهلوی سنی؛ دهلوی کتاب نوشته به نام تحفه اثنی عشر بود که رد اعتقادات شیعه در امامت بود و میر حامد حسین هندی یک کتاب بیست و چند جلدی را نوشت در رد آن کتاب؛ چون عده‌ای می‌گویند برخی جلدهای کتاب ناقص است و برخی می‌گویند چاپ نشده است و… و دیگر اینکه کتاب ایشان فارسی بود و این کتاب فارسی در عالم عربی اعتبار علمی نداشت و ندارد به همین خاطر استاد میلانی حدود ۱۵ یا ۲۰ سال پیش خلاصه کردند و تعریب نمودند. این کتاب بر مبنای روایت پیامبر صلی الله علیه و آله در باب ولایت مثل حدیث ثقلین، أنا مدینه العلم و… می‌باشد. تقریبا هر حدیثی در این کتاب دو یا سه جلد را به خود اختصاص داده است. اما در سلسه‌ی پژوهش‌های اعتقادی که یک مجموعه جدیدی از حاج آقا است که در این سی‌دی آمده است. در این نرم‌افزار ۳۱ جلد از این کتاب هست و در هر جلد یک حدیث را بحث کرده‌اند و بنده توفیق داشتم حدیث أنا مدینه العلم را کار کردم. این جلدها را برایتان عناوینش را بخوانم برای تحریص آقایان بد نیست.

یکی دو جلد دیگر اضافه شده است که در نفحات نیست و بنیان این کار فارسی کردن نفحه الأزهار است. فارسی عقبات الأنوار فارسی کهن است که برای لکهنوی پاکستان است و ناخوانا است و عربی که شده است و الان فارسی روان و امروزی شده است و اسناد حذف شده است.

۱-  ازدواج ام کلثوم و عمر ـ که تقریبا بهترین کتابی است که تا قبل از کتاب پسر مرحوم آقای امینی نوشته شد، این بهترین کتاب در این موضوع بود. یعنی هر کسی در این چند سال این سؤال را در مورد ازدواج داشت به این کتاب آدرس می‌دادیم و این کتاب در مبنای کلامی افهام خصم می‌کند.

۲-  مظلومیت برترین بانو که از کتب قدیمی در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها است.

۳-  خواستگاری ساختگی که ماجرای خواستگاری امیرالمؤمنین علیه السلام از بنت ابی جهل است.

۴-  نگاهی به آیه ولایت؛

۵-  خلافت ابوبکر در ترازوی نقد؛ یک مقاله بود به نام ” ابطال ما استدل به لخلافه ابی بکر” که تمام استدلال‌های به خلافت او را رد کردند؛

۶-  دستبردی در حدیث ثقلین؛

۷-  فدک در فراز و نشیب،‌ که تقریبا در باب فدک است به غیر از کتاب مرحوم مظفر است که عربی است؛

۸-  حدیث اقتداء به شیخین؛

۹-  حدیث ولایت؛

۱۰-              حدیث ثقلین؛

۱۱-              حدیث منزلت؛

۱۲-              نماز ابوبکر بر جای پیامبر؛

۱۳-              حدیث غدیر؛

۱۴-              شورا در امامت؛

۱۵-              احادیث واژگونه؛

۱۶-              امامت امیرالمؤمنین در سنجش خرد؛

۱۷-              غدیر آخرین جایگاه اعلام عمومی؛

۱۸-              نگاهی به حدیث سد الأبواب؛

۱۹-              افکار ابن تیمیه در بوته‌ی نقد؛

۲۰-              جانشین پیامبر کیست؛

۲۱-              اهل بیت علیهم السلام در نهج‌البلاغه؛

۲۲-              احادیث ساختگی؛

۲۳-              سنت پیامبر یا سنت خلفا؛

۲۴-              معنای کلمه سنی و اهل سنت؛

۲۵-              غدیر به روایت اهل بیت علیهم السلام؛

۲۶-              حقیقت صحابه؛

۲۷-              تحریم دو حکم حلال؛

۲۸-              آداب مناظره و گفتگو؛

۲۹-              گزیده‌ی ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا؛

۳۰-              مهرورزی به اهل‌بیت علیهم‌السلام از دیدگاه قرآن و سنت؛

۳۱-              نگاهی به حدیث طیر؛

۳۲-              داستان سپاه یمن؛ داستان سپاه یمن را می‌دانید؟ یکی از رایج ترین نقدهای فعلی بر ماجرای غدیر این است که گویند حضرت امیرالمؤمنین از کجا به غدیر آمدند از یمن آمدند؛ پیغمبر با حضرت زهرا سلام الله علیها و تمام همسرانشان به سمت غدیر حرکت کردند اما حضرت امیر از یمن به مکه آمدند و بعد به سمت غدیر آمدند. آن جا یک دعوایی بین اصحاب نا خلف و امیرالمؤمنین علیه السلام رخ می‌دهد که بریده و اصحاب دیگر خدمت رسول خدا رفتند و شکایت کردند از حضرت امیر به خاطر دعوای در یمن و پیغمبر خیلی از این قضیه برآشفت و در غدیر همه را جمع کردند و گفتند که چرا به علی بد می‌گویید علی دوست من است و من دوست علی هستم. می‌گویند کل جریان غدیر همین بوده است. آقای قزوینی یک کتابی در این مورد نوشته اند ” شبهه شک جیش الیمن” که به فارسی در حال ترجمه است.

این کتب برای تبلیغ و پاسخ‌گویی خیلی مفید است. چون هم کوچک هست و هم خیلی متقن است. اما چندین سال قبل که البته شبهه جدیدی نیست و قدیم است و چندین سال است که به این مطلب پر و بال داده‌اند. گفته‌اند که قاتلین امام حسین علیه‌السلام اهل کوفه بودند و اهل کوفه شیعه بودند پس قاتلین امام حسین علیه السلام شیعه بودند. این شبهه عوام فریب است و نتایجی را از آن می‌گیرند که چرا عزاداری می‌کنید؟ خود اهل‌بیت علیهم‌السلام با شیعیان مبارزه داشتند و شیعیان هم مبارزه با اهل‌بیت داشتند. آن‌ها اهل‌بیت را اذیت کردند و از این مباحث؛ این‌ شبهه برای ۲۰ سال قبل باشد و چند سالی است که آن را داغ‌تر کرده‌اند؛ این شبهه شاخ و برگ جدیدی نخورده است. اما برخی شبهات وقتی پاسخ می‌دهید با شاخه جدیدی وارد می‌شود سال قبل یک شبهه جدید انداختند و آن اینکه ” بررسی کردند به خیال خودشان که اگر از آن تاریخی که شما می‌گویید امام حسین علیه‌السلام از مکه حرکت کرد ممکن نیست در آن ایامی که شما می‌گویید به کربلا برسد و باید بیست روز دیگر به آن‌جا می‌رسیده است؛ خوب این از حرف‌های مسخره است چون واقعه عاشورا و وقایع آن روز را سنی‌ها از شیعه بیشتر نقل کرده‌اند و دوما اینکه بر سر یزید بین کلامی‌های سنی‌ها بحث است که آیا جواز لعن دارد یا نه؟ مطلب بعدی این که دقیقا مقدار پیاده روی روزانه اگر حساب کنید روزی هشتاد و پنج شش کیلومتر باشد دقیقا همان مقدار مسافت بین مکه و کربلا طی می‌شود. علاوه بر این حتی حرکت کاروان حضرت امام حسین علیه السلام بعد از کربلا و رفتن به شام و بازگشت به کربلا دقیقا در همان سال اتفاق می‌افتد. مطلقا و یقینا و قطعا سال بعد نیست چون سال بعد اربعین کسی کربلا نیامد و خیلی از افرادی که بودند تا سال بعد در کربلا نبودند و مسیرهایی برای کوفه تا شام نقل شده است که هر دو اشتباه است یکی مسیر سلطانیه که از موصل و ترکیه به شام می‌رود چون آن مسیر حداقل یک سال طول می‌کشد بدون توقفات و یک مسیر به نام عرب عقیل است که آن هم اشتباه است چون دور دارد و یک مسیر میانی دارد که اهل بیت علیهم‌السلام از آن‌جا به شام رفتند و از مسیر نزدیک‌تر به کربلا برگشتند و کل این مسیر برای یک سواره سه روز و برای یک پیاده تقریبا ده روز طول می‌کشد.

” من هم قتله الحسین علیه السلام شیعه الکوفه ام لا” که آیت الله میلانی چندین سال پیش در مورد پاسخ‌گویی به این شبهه نوشتند.

مطالب کتاب بیشتر از این بود و اضافاتی دارد و تقریبا در سه بخش است بخش اول نقشه قتل امام حسین علیه‌السلام که از کجا می‌آید و بخش دوم پاسخ به این سوال است و بخش سوم مطالبی در مورد عزاداری است. که کتاب حجیم و عربی بود بعد تقریبا ماه محرم شش یا هفت سال قبل بود که در دفتر خود حاج آقا هیجده جلسه به فارسی این کتاب را تفسیر می‌کردند و فارسی آن جلسات که سی دی صوتی آن هست چاپ شد و به یک کتاب تقریبا صد و چند صفحه‌ای به نام ” ناگفته‌هایی از حقایق عاشورا” تبدیل شد. که با این سه عنوان تقریبا ملایم‌تر بود و فقط این بحث نبود که در همین سلسله پژوهش‌های اعتقادی خلاصه‌ای بود به نام ” گزیده‌ای از نا گفته‌ها” سه عنوان اینجا عرض کردم که مطرح شده اولا نقشه قتل امام حسین علیه‌السلام از کجا و از چه زمانی کشیده شد، آیا کار یزید بود یا اتفاقی بود؟ چون یک پاسخی که به بحث قتل اباعبدالله می‌دهند این است که می‌گویند که ماجرای قتل امام حسین علیه السلام یک بحث فلته و ناگهانی بوده است و فکر قبلی نداشته است. برخی می‌گویند که یزید اصلا از این ماجرا با خبر نبوده است و بعدا به او خبر دادند که امام حسین علیه السلام را کشتیم. بحث این است که ماجرای قتل اباعبدالله توسط معاویه ریخته شده بود و مقدمات آن کاملا مورد بررسی قرار گرفته بود و خود شخص معاویه نقش کش اصلی بوده است و البته بالاتر از این در تحقیقات تاریخی به این نتیجه می‌رسیم که ” مغیره بن شعبه” اولین کسی بود که این نقشه را کشید و به معاویه گفت و معاویه راضی شد و معاویه به درک رفت و کار توسط یزید انجام شد. برای دفع آن شبهه که خیلی عام است در محرم به دو دلیل؛ اول اینکه از جانب دشمن زیاد گفته می‌شود چون شبهه‌ای است که پاسخ آن نیازمند عقل تاریخی است نه نیازمند به یک آیه قرآن باشد یا مثلا دو بحث را مطرح کنیم که چرا شما شیعیان آب را از بالا می‌ریزید نه از پایین که دو آیه را بررسی کنیم و دو معنا از الی بیاوریم کار درست می شود ولی در این مورد پاسخ اگرچه درست اما طولانی است و هر کجایی که بخواهید این را مطرح کنید لا اقل باید نیم ساعت صحبت کنید. اگر کسی این شبهه در جان شخصی باشد با چند دقیقه نمی‌توان پاسخ آن را داد چون پاسخ‌های نقضی فراوانی دارد. این شبهه از آن دسته شبهاتی است که نیازمند عقل تاریخی است مثال‌های بسیار و جواب‌های نقضی بسیاری دارد. لذا هر کجا بخواهیم آن را پاسخ دهیم حداقل یک منبر دارد و یا اینکه باید نیم ساعت برای شخصی توضیح دهید. تقریبا یک ماجرای عظیم است. دو دلیل یکی اینکه توسط دشمن زیاد بحث می‌شود و دوم اینکه نه تنها از طریق دشمن بلکه از طریق دوست هم این اشکال مطرح می‌شود که این خودی‌ها یا نادان و معاند هستند یا اینکه از روی عدم اطلاع تاریخی به این صحبت می‌رسد مثل آن آقایی که در درس اخلاقش می‌گوید شیعیان را چه کسی کشت؟ شیعیان!!! خیلی جاها این را می‌شنویم؛ باید معتقد باشیم و خوب باشیم و الا ما می‌شویم شیعیانی که امام حسین علیه السلام را کشتند؛ این را خیلی می‌شنویم؛ در حالی که اگر این کتاب را ملاحظه کنید می‌بینید که نه شیعیان ادنی دستی در قتل امام حسین علیه السلام نداشتند؛ اصلا در معنای شیعه نمی‌گنجد. اجتماع نقیضین است که شیعه و قاتل با هم قابل جمع نیستند. توابین دلالت بر شیعه بودن دارد؟ گناه آنان چه بود آفرین یاری نکردند، با کشتن فرق دارد. در معنای شیعه در آن موقع خیلی بحث است. حضرت امیر در نهج‌البلاغه بعد از شهادت مالک اشتر می‌فرماید: شما شیعه نیستید اما جمله‌ی معروف حضرت در مورد آنان این است ” إنّه قد بایعنی قوم قد بایعه قبلی ابوبکر و عمر و عثمان علی ما بایعوه” قومی با من بیعت کردند که قبلا با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کرده‌ بودند. می‌شود مصداق دقیق و کامل یک سنی که با حضرت به عنوان خلیفه چهارم بیعت کرده است. این قوم کوفه هستند که در رکاب حضرت امیر جنگیدند. اصل این شبهه از این جا بلند می‌شود که می‌گویند مگر در کربلا کوفی‌ها نجنگیدند؟ کوفی ها شیعه بودند پس شیعیان امام حسین علیه السلام را به شهادت رساندند. دو دروغ و تزویر اینجا است:

سوال اول: آیا قاتلین کوفی بودند؟ جمله‌ی ” لا یوم کیومک یا اباعبدالله علیه السلام” از امام حسن علیه السلام فرمود. که وقتی در بستر شهادت بودند امام حسین علیه السلام به بالین او آمد؛ اولین سبک روضه که گریزی به ماجرای کربلا بزنند کار امام حسن علیه السلام است. حضرت داشت در بستر شهادت درد دل خویش را در بستر احتضار به امام حسین علیه السلام می‌گفت که قوم من با من این کار را کرد حتی همسرم مرا مسموم کرد، من دارم از دنیا می روم اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله یزدلف الیک ثلاثون الف رجلا من اهل شام؛ اما حسین هیچ روزی مانند روز تو نیست که سی هزار نفر از اهل شام تو را محاصره می‌کنند… پس اولا همه قاتلین از کوفه نیستند، ثانیا کوفه این مقدار جمعیت نداشت و سی هزار در تاریخ اینگونه محاسبه می‌کنند که مدینه مثلا ۵۰۰۰ جنگجو داشته است این یعنی ۳۰۰۰۰ جمعیت داشته است و اگر ۳۰۰۰۰ هزار نفر جمعیت باشد یعنی تقریبا باید ۱۸۰۰۰۰ نفر جمعیت داشته باشد و کوفه این مقدار جمعیت نداشته است. ثانیا افراد حاضر در کربلا با قاتلین دو بحث است، همگی گنه کار و خطا کار هستند و ثالثا قرار نیست که هر کسی کوفی باشد شیعی باشد چون معنای اصلی کوفه یعنی سنی بودن چون با امیرالمؤمنین علیه السلام به عنوان خلیفه چهارم بیعت کردند.

پس شیعیان کوفه کجا بودند؟

قاتلین چه کسانی بودند؟

گفتیم اولا شیعیان کجا بودند و ثانیا قاتلین چه کسانی بودند؟ ثالثا اهل کوفه غالبا سنی بودند چون با حضرت امیر به عنوان خلیفه بیعت کردند. شیعیان کوفه کجا بودند؟ این ماجرا به زمان معاویه ملعون بر می‌گردد؛ عبیدالله بن زیاد کسی بود که در سپاه حضرت امیر جنگیده بود و شیعیان خالص را می‌شناخت. شیعیان خوب و واقعی حضرت در جنگ‌ها به شهادت رسیده‌ بودند؛ اویس قرنی، عمار و… خصوصا در جنگ صفین که خیلی از اصلی‌ها به شهادت رسیدند و خصوص‌تر در جنگ نهروان بوده است. شیعیان هم شناسایی شده بودند توسط جواسیس که بزرگ آنان عبیدالله بن زیاد بوده است و عمر سعد هم بوده است و همین ملعون در کربلا می‌گوید والله انی اعتقد حرمه هذا البیت؛ من می‌شناسم این‌ها را ولی می‌خواهم بجنگم.

وقتی شناسایی شدند بعد از آن اول قتل، ترور، تا قبل از ماجرای کربلا آن‌هایی که احساس می‌کردند مفید برای امام حسین علیه السلام هستند را کشتند. دوم تعویض سران قبائل، سران خیلی از قبائل را تغییر دادند اگر سر کرده شیعی بود و می‌رفت بقیه می‌رفتند؛ اصلا دین مطرح نبود برای آنان. از قبیله‌ی مالک اشتر کسی برای جنگ نیامد، و وقتی امام به آن ها گفت وقتی خود مالک بود می‌آمدید ولی من که امام بر مالک هستم می‌گویم بیایید نمی‌آیید؟ گفتند چون آن موقع مالک رئیس قبیله بوده است. سلیمان بن صرد خزاعی را عوض کردند و یا کشتند این‌ها را و یا زندانی کردند مثل مختار. شیعیان سر شناس و افرادی که هر گونه احتمالی می‌دادند که این‌ها ممکن است کاری  کنند جلوگیری می‌کردند. عبیدالله زیاد همه را می‌شناخت از زیر سنگ شیعیان را بیرون می‌آورد. آن‌ها که قابلیت کاری نداشتند مثل پیرمردها، زنان و… در کوفه؛ برخی از شیعیان فرار کردند و به کربلا آمدند مثل حبیب ابن مظاهر؛ این کوفه هیچ خروجی نداشت. و عجیب‌تر از همه این که برخی از شیعیان در داخل سپاه عمر سعد به عنوان یاران او وارد شدند تا از آن‌جا به سپاه امام بپیوندند.

حبیب بن مظاهر جنگجو بوده است و در شب عاشورا نه تنها خودش که ده نفر از قبیله‌اش بنی اسد را همراه خود آورد که به چنگ یاران عبیدالله افتادند.

نامه‌هایی که برای امام نوشتند بحث عمیقی است؛ نامه‌ها خیلی مضطرب است مثلا نامه شبث بن ربعی و حجاج بن ابجر که از قاتلین امام حسین علیه السلام بودند نامه می‌دهند یاران ما رسیده بیایید. خود درایت متن نامه‌ها مهم است. چند نفر گفتند بیا امیر ما بشو و همان‌ها به یاری امام حسین علیه السلام پیوستند. یک عده‌ای از آنان نیامدند و لی قاتل نبودند. در این قضیه مغالطه زیاد است. کسی که نیامده است یا توانایی آمدن نداشته است یا اصلا نیامده است. شبث بن ربعی بعد از قتل امام حسین علیه‌السلام یک مسجد ساخت. آن موقع به آنان رافضی گفته می‌شد؛ و در زمان امام علی علیه السلام ترابی می‌گفتند و شیعه علی به آنان گفته می‌شد نه شیعه خالی؛ نه به این عنوان که گروه کشی کنند. اصلا نکته جالب اینجا است که ما چند سؤال نقضی داریم و چند هجوم داریم؛ که یکی از هجوم‌ها این است که مطرح می‌کنم خدمتتان. آمدند به یاری امام حسین علیه السلام از داخل سپاه یزید؛ این از شیعیان اما چند سؤال قاتلین امام حسین علیه السلام چه کسانی هستند، این سی هزار نفر که از شام آمده است عدد کمی نیست. نکته اینجاست که شما دارید ادعا می‌کنید که کوفیان قاتل هستند؛ اما قاتلان امام حسین علیه السلام مشخص هستند‌ که مشترک بین سه نفر است: شمر بن ذی الجوشن لعنه الله علیه که سنی‌ها می‌گویند ثقه، بار؛ سنان بن انس که ثقه؛ خولی بن یزید اصبحی که در مورد او هم می‌گویند ثقه، هر سه نفر مورد تأیید شما هستند ما به هر سه لعنت می‌فرستیم؛ این‌ها در کتب کی هستند؛ شمر از روات احادیث است. خوب اگر کسی این سؤال را مطرح کرد یک سنی را شیعه می‌کند با همین بحث. خیلی خوب این‌ها همه به کنار حالا وقت نشد فیلم ” عمامه عفیون الصفوی” که وهابی‌ها بر علیه شیعیان ساختند و از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شد. این را پخش نکنید چون شبهه انداز است و یک احمقی هم در قم بود و سی‌دی در مورد عزاداری ساخت و بخشی از فیلم را از فیلم‌های او ساختند که یک نفری در عزاداری دختر بازی کرده است آن وقت به عزاداری امام حسین علیه السلام مرتبط کرد؛ چه ربطی دارد هر کسی در خیابان کار خلافی بکند به عزاداری مرتبط است؟ می‌گوید شیعیان یک بازار برای خود ساختند؛ امام حسین علیه السلام را کشتند و برای آن کاسبی‌ هم راه انداخته‌اند دختر بازی در مجالس می‌کنند. این‌ها قبول دارند؛ کسی است به نام ” سید حسن الحسینی” از اخلاقیون وهابی‌ها است که یک روضه‌ای خوانده است که من داشتم که پیدا نکردم آن را؛ از آن محب اهل بیتی‌ها است می‌گوید فقام شمر بن ذی الجوشن و قیل سنان بن انس فرای الحسین برمحه فی ترقوته فسقطوه فشهد و مقتل امام حسین علیه السلام را می‌خواند. پس قبول دارند که این‌ها اباعبدالله را به شهادت رساندند. بعد ده نفر با اسب بر بدن امام حسین علیه  السلام تاختند، اسامی این ده نفر را پیدا کردند همه از مقبولین روات اهل سنت هستند. خوب این ها که مشخص هستند؛ این‌ها قاتلین ابا عبدالله هستند. این سیزده نفر قتله هستند. این‌ها مباشرین هستند؛ مآمرین چه کسانی بودند؛ عمر سعد، عبیدالله بن زیاد، یزید؛ همه این‌ها دینشان مشخص است. در مورد احدی از اشخاص ادعای تشیع نکرده‌اند. این شبهه عام است که به جمع می‌اندازند، کوفیان، کوفیان؛ از کوفه کسی را برای جنگ مجبور نکردند چون می‌دانستند که مردم به جنگ با امام حسین علیه السلام نمی‌روند؛ اما نگذاشتند کسی به یاری امام حسین علیه السلام برود. کسی به یاری برود؛ اما از این سپاه کسی را به جنگیدن مجبور نکردند. لذا اتفاقا محاسبه کردند شیعیان کوفه را چه سست ایمان‌ها و چه کسانی که ایمان قوی دارند. اگر کسی هم بوده است که از شیعیان بوده است به عنوان سیاهی لشکر آمده بوده است و عمر سعد نتوانست مردم را به جنگ با امام حسین علیه السلام ببرد. لذا محاصره بودند که یا بمانید یا اینکه باید با سپاه عمر سعد باشید. گرچه همان سیاهی لشگر کافی است. ما در تاریخ هستیم شیعه در آن زمان معنای سختی دارد، حتی خیلی از شیعیان قوی ایمان‌ها شیعه نبودند بلکه شیعه شده‌ بودند. غالب شیعیانی که در تاریخ هستند شیعه شدگان هستند، حتی زراره، هشام بن حکم که این‌ها مستبصر شدند؛‌ نه سلمان از اوصیاء بوده است و منّا اهل‌البیت است؛ اگر برگردیم به اینجا که چرا امام این کارها را کرد این‌ها همه به خواست الهی بر می گردد که بحث بیهوده‌ای است. ما بحثمان در این است که آن‌چه در تاریخ اتفاق افتاده است چگونه بوده است در مسائل امامت اصلا نباید بحث کرد؛ آیا آن لحظه‌ای که مسلم را حضرت فرستاد نمی‌دانست با مسلم چه می‌کنند؟ نه می‌دانست؛ یعنی آن وقتی که خبر شهادت مسلم را آوردند حضرت متوجه شد که کوفیان خیانت کردند؟ نه حضرت می‌دانست؛ کتاب ” سیرتنا و سنتنا” تألیف علامه امینی که تحت عنوان “المعتب الحسینی” چاپ شده است. که امام نه بلکه صحابه هم می‌دانستند که امام حسین علیه السلام به دست یزید ملعون به شهادت خواهد رسید. علامه امینی از کتب اهل‌سنت در آن‌جا آورده است. حضرت رسول ۹ بار روضه امام حسین علیه السلام را در خانه‌ی زن‌ها خواندند که ۴ بار در منزل عایشه بود.

در ظاهر بله امام کاری به شیعه بودن آن‌ها ندارد و آن‌ها نامه‌ای به امام نوشتند. چه اصراری دارید که به صاحبان نامه‌ها شیعه بگویید. شیعه کسی است که عمر و ابوبکر و عثمان را ناحق می‌داند. حتی زیدیه‌ای که ابوبکر و عمر را تبری می‌کردند در زمان امام سجاد علیه السلام باز هم ما آن‌ها را قبول نداریم.

سؤال دوم: غالب افرادی که از خارج شیعه این سؤال را می‌پرسند آن هایی که از داخل هستند یا دشمن هستند یا دوست هستند و دوستان به خاطر عدم اطلاع از تاریخ شیعه است. لعنت بر طبری و تاریخش، علامه امینی در الغدیر بابی دارد به اسم طبری به نام ” جنایه الطبری فی التاریخ” الغدیر علامه امینی را بخوانید که دو جلد آن در مورد حدیث غدیر است و بقیه در مورد مسائل اعتقادی شیعه می‌باشد. نود درصد جواب‌های نقضی که آقایان می‌گویند از الغدیر گرفته اند. آقای شفیعی شاهرودی  در خلاصه‌ای که از الغدیر آورده‌اند اگر فهرست آن را ببینید در عنوان آن همه باب را توضیح داده است. چون هر صد صفحه الغدیر را در سه صفحه آورده است. علامه عسکری که بنام ” مئه و خمسون صحابی مختلف” که ۱۵۰ صحابی ساختگی؛ یک موقع کسی حدیث جعل می‌کند این ملعون طبری راوی جعل می‌کند نه روایت؛ صد و پنجاه صحابی ساختگی جعل کرده‌اند. یا دشمنی داخلی در شیعه است و شریعتی زده هستند و می‌گویند شما تشیع صفوی دارید. مگر نمی‌گویید تشیع در زمان صفویه ساخته شد پس زمان امام حسین علیه السلام شیعه چه می‌کرد؟

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته؛