شیخ مرتضی بن محمّد امین انصاری (شیخ انصاری)

مدرسه عالی خاتم الاوصیاء‌ عج 

ولادت

شیخ مرتضی بن محمّد امین انصاری دزفولی از علمای شیعه قرن ۱۳ قمری است.

او در ۱۸ ذیحجه سال ۱۲۱۴، در روز غدیر، در دزفول به دنیا آمد.

نسب شیخ انصاری و والدین ایشان

نسب شیخ مرتضی انصاری به جابر بن عبدالله انصاری، از صحابه حضرت محمد، پیامبر اسلام می‌رسد. شیخ مرتضی فرزند محمد امیر بن شمس الدین بن احمد است. پدرش شیخ محمد امین متوفی (۱۲۴۸) می‌باشد. مادر شیخ قبل از تولد وی، شبی امام جعفر صادق را در عالم رویا می‌بیند که قرآنی طلاکاری شده به او داد معبرین خوابش را و عطای قرآن را به فرزندی صالح و بلندمرتبه تعبیر کردند.

مادر شیخ انصاری بانویی درس خوانده و مؤمنه و متعبده و از خاندان انصاری‌های دزفول بوده است.

شیخ ادبیات عرب و مقدمات را نزد پدرش و دانشوران دزفول گذراند و فقه و اصول و دوره سطح را نزد شیخ حسین انصاری (عموزاده‌اش) آموخت.

سفر به عتبات

او در سال ۱۲۳۲ به همراه پدرش به عتبات (کربلا و نجف) برای تکمیل دروس سفر کرد. شیخ مرتضی چهار سال از درس سید مجاهد و شریف العلماء استفاده کرد.

پدر شیخ در کربلا به خدمت سید محمد مجاهد که از فقهای بزرگ شیعه در آن زمان بود و ریاست حوزه کربلا را داشت، رسید و به ایشان عرضه داشت:

فرزندم را برای استفاده از محضر مبارک‌تان آورده‌ام و به شیخ که در آخر مجلس نشسته بود، اشاره کرد.

سید نگاهی خاص به شیخ مرتضی کرد! زیرا کمتر کسی با این سن و سال کم می‌توانست از محضر درس استاد و فقیهی بزرگ چون او استفاده کند، برای آزمایش معلومات فقهی طلبه جوان مسأله پیش آورد و گفت: شنیده‌ام برادرم شیخ حسین در دزفول نماز جمعه می‌خواند در حالی که بسیاری از فقهای شیعه اقامه نماز جمعه را در زمان غیبت ولی عصر  جائز نمی‌دانند!

در این موقع شیخ مرتضی دلایلی در وجوب نماز جمعه در زمان غیبت بیاورد که سید مجاهد از تقریر دلایل و بیان مطلب او شگفت زده شد و به شیخ محمد امین رو کرد و گفت: این جوان نبوغ ذاتی دارد، او را به صاحب این قبه ـ اشاره به بارگاه امام حسین  کرد ـ بسپارید.

شیخ مرتضی چهار سال از محضر دو فقیه بزرگ یعنی سید مجاهد و شریف العلماء استفاده کرد، بعد از آن برای ملاقات با پدرشان به دزفول مراجعت کرد.

و در سال۱۲۳۷ق. برای بار دوم به عتبات رفت و یک‌سال از مجلس درس شیخ موسی فرزند جعفر کاشف الغطا‌ مستفیض گردید.

در محضر فقهای ایران

شیخ در سال ۱۲۴۱ ق. عازم مسافرت به شهرهای معروف ایران که حوزه علمیه داشتند گردید.

شیخ به برادرشان می‌گویند: آیا بهتر نیست علم خود را به رجال و بزرگان این فن در ایران عرضه بداریم و در صورت لزوم از آنها استفاده کنیم؟

مادر شیخ با مسافرت او مخالفت می‌کند و می‌گوید طاقت دوری تو را ندارم! شیخ انصاری با اینکه مادرش را فوق‌العاده احترام می‌کرد، در رفتن به مسافرت، اصرار بسیار می‌کند، لذا بنابر استخاره با قرآن گذاشتند، آیه هفتم سوره قصص آمد:

(و أوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فاذا خفت علیه فالقیه فی الیم و لا تخافی و لا تحزنی انا رادوه الیک و جاعلوه من المرسلین)

مادر شیخ که زنی باسواد و با معرفت بود، با دیدن آیه به مسافرت شیخ راضی شد.

شیخ مرتضی در خدمت ملا احمد نراقی سه سال به تدریس و مباحثه و تألیف مشغول گردید. از احترامات ملا احمد نسبت به شیخ همین بس که به طلاب خود گفته بود :

من پیر و عاجزم بروید از شیخ مرتضی استفاده کنید.

شیخ قریب شش ماه به زیارت ثامن‌‎الائمه  و استفاده معنوی از حضور در بارگاه قدسی آن حضرت مشغول بود و سپس به اصفهان آمد.

روزی برای شناختن علمای مشهور آن دیار به مجلس درس حجه‌الاسلام (سید) شفتی که ریاست حوزه علمی اصفهان را داشت، رفت و در آخر مجلس نشست.

سید آن روز اشکالی علمی را که چند روز پیش مطرح ساخته بود، برای بار دوم بیان کرد، و منتظر جوابی از طرف فضلای پای منبر شد.

شیخ انصاری جواب اشکال حجه الاسلام شفتی را به یکی از طلاب نزدیک خود گفت و خود از جلسه درس بیرون رفت، آن طلبه که جواب شیخ را شنیده و یاد گرفته بود، موقع را مغتنم شمرد و جواب را بیان کرد.

سید به وی گفت:

این پاسخ از تو نیست، یا ولی عصر حجه بن الحسن به تو تلقین کرده و یا شیخ مرتضی به تو یاد داده است !

طلبه گفت: شخص عالمی که او را نمی شناختم، جواب اشکال را به من گفت و از مجلس بیرون رفت.

شیخ انصاری پس از وفات کاشف‌الغطاء، مجلس درسی در کربلا تشکیل داد.

از سال ۱۲۶۲ مرجعیت عامه به آیت‌الله شیخ محمدحسن صاحب جواهر منتقل شد. در سال ۱۲۶۶ او در لحظات آخر حیاتش در جمع بزرگان شیعه خطاب به شیخ انصاری گفت:

(هذا مرجعکم من بعدی: این مرجع شما بعد از من است) و پس از فوت ایشان، شیخ مرجعیت عام شیعه را یافت.

شیخ انصاری پس از شیخ علی کاشف‌الغطاء، برادرش شیخ حسن کاشف الغطاء و همچنین شیخ محمدحسن صاحب جواهر ریاست و اداره حوزه علمیه نجف را از سال ۱۲۶۶ تا ۱۲۸۱ به مدت ۱۵ سال به عهده داشت و شیعیان جهان از وی تقلید می‌کردند.

زعامت حوزه نجف تا وفات

اداره حوزه علمیه نجف در سال ۱۲۶۲ ق. به شیخ محمد حسن معروف به صاحب جواهر رسید .شیخ محمد حسن در روزهای آخر عمرش به تشکیل مجلسی امر نمود و سفارش کرد که فقهای مشهور نجف در آن حاضر شوند، چون جلسه فراهم آمد، صاحب جواهر، شیخ انصاری را در آن مجلس نیافت.

فرمود تا شیخ را نیز در آن مجلس حاضر کنند، شیخ را در حرم امیرالمؤنین یافتند در حالی که برای سلامت صاحب جواهر دعا می‌کرد؛ او را به آن مجلس آوردند، صاحب جواهر شیخ را نزد خود طلبید و دست او را روی قلب خود نهاد و گفت: اکنون بر من گوارا شد، سپس روی به فقهای حاضر در مجلس نمود و گفت: مرجع و رئیس علمی شما پس از من ایشان هستند؛ آنگاه شیخ‌انصاری را مخاطب قرار داد و گفت:ای شیخ در مسائل فقهی احتیاط‌های خود را کمتر کن، که اسلام شریعتی است که‌احکام آن برسهولت و سادگی نهاده شده است. معروف بودکه شیخ انصاری در فتواهایش احتیاط بسیار می‌کند.

صاحب جواهر ماه شعبان ۱۲۶۶ ق. وفات و زعامت شیعه به شیخ انصاری رسید. شیخ انصاری بوسیله نامه‌ای جریان را به دوست و همدرس قدیمی خود، سعید العلماء مازندرانی نوشت و چنین یادآور شد: زمانی که هر دو در کربلا از محضر درس مرحوم شریف‌العلماء استفاده می‌کردیم، شما از حیث درس و معلومات بر من مقدم بودی، حال شایسته است، به نجف آمده ریاست حوزه را عهده دار شوید سعید‌العلماء در جواب شیخ نوشت: چون مدتی است به امور درسی اشتغال ندارم ولی شما تاکنون به تدریس و مباحثه مشغولید؛ لذا برای احراز این مقام سزاوار ترید شیخ انصاری تا رسیدن جواب سعید‌العلماء، ریاست حوزه را به عهده نگرفت و پس از دریافت جواب سعید العلماء به منبر رفت و پس از ایراد سخنرانی از منبر به زیر آمد و به حرم امیرالمؤمنین  مشرف شد و از حضرت خواست تا او را لغزش‌های مختلف در این امر خطیر ـ ریاست عامه شیعیان ـ مصون دارد و در مشکلات زعامت وی را یاری فرماید.

شیخ انصاری از سال ۱۲۶۶ق. تا هنگام وفات ۱۷ جمادی الثانی سال ۱۲۸۱ق. ریاست علمیه فقهای شیعه را داشت و مورد تکریم و احترام فوق‌العاده فقها و دانشمندان و رؤسای کشورهای اسلامی قرار گرفت و نخستین فقیهی بود که یگانه مرجع شیعیان جهان گردید.