سئوالات پایش رسائل – ج ۲ برائت ، ص ۲۵ و ۲۶
باسمه تعالی و له الحمد
۱٫ در کلام مرحوم شیخ اعظم انصاری درباره آیه شریفه ” قل لا اجد فیما اوحی الیّ … ” فرازهای ذیل را پاسخ دهید:
الف – چرا با وجودیکه عدم وجدان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله با عدم وجود یکسان است، تعبیر به ” لا اجد ” برای بهرهگیری در مقام کافی است؟
ب – در عبارت : لکن الإنصاف … اشاره الی المطلب و امّا الدلاله فلا ” وجه اشاره و عدم دلالت را تحلیل کنید.
ج – کلام ذیل را نقد کنید:
در عبارت مرحوم شیخ اعظم ” مع انّه لو سلّم دلالتها … ” این اشکال مطرح است که : تعبیر به ” لا اجد ” و ” عدم وجدان “، حاکی از آن است که ملاک بطلان حکم به حرمت، به ” عدم دریافت مکلّف ” از عالم خارج بر میگردد و ” ما صدر عن الله ” در این میان خصوصیت ندارد چرا که با توجه به معیار فوق، ” عالم خارج ” نسبت به هر کس به حسب خود او تعریف میشود و لذا اگر ویژگی شخصیتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله را در نظر بگیریم که با عالم واقع در تماس است، تعبیر به ” لا اجد ” به جای” لم یوجد ” لغو و خالی از فائده میشود و در حقیقت به یک نوع تنوّع در تعبیر بر میگردد که خلاف اصل بوده و مخصوصاً نسبت به آیات شریفهی قرآن بدون یک توجیه علمی غیر قابل پذیرش است .
پس به طور خلاصه، تعبیر به ” لا اجد ” نشان از آن است که دریافتهای مکلّف معیار اصیل است و میدان تحقیق شخص در مقام خصوصیت نخواهد داشت . به این مطلب میتوانید فضای آیات سابق را ضمیمه کنید که مربوط به بدعت و تشریع است که در آن صرف عدم الوجدان کفایت میکند و لو بسیاری از ادلّه از دست رفته باشند زیرا مؤلّفهی ناقص بودن ادلّه در حکم به صرف حرمت نقش داشته و مانع از آن میشود نه در بطلان حکم به حرمت.
د – به کلام مرحوم تبریزی در اوثق الوسائل در ذیل آیه شریفهی فوق الذکر مراجعه کنید و ضمن بیان نکات اصلی بحث ایشان به نقد و بررسی آن بپردازید. ( ر. ک ج ۳ ص ۴۵ هامش ۱۱۱۱و ۱۱۱۲)