سئوالات پایش رسائل – ج ۲ برائت ، صفحه ۲۴

بسمه تعالی

۱-   در عبارت شیخ « لان ظاهر‌ها انه تعالی لا یخذلهم بعد هدایتهم الی …» چرا اضلال بمعنای “خذلان” گرفته شده است ؟

آ یا کلام برخی از مفسرین که مراد از اضلال را حکم به ضلالت ،یا تعذیب در دنیا و اخرت ، گرفته‌اند اظهر و بلکه ظاهر نیست ؟

۲-   کلام ذیل از بحر الفوائد را توضیح داده و آن را نقد کنید ( نقد به معنای رد آن نیست بلکه ممکن است محتوای آن مورد قبول شما باشد ولی لازم است نقاط کلیدی از آن که با کلام شیخ در تعارض است مورد توجه و بررسی قرار گیرد )

قوله قدس سره و منها قوله تعالى و ما کان اللّه لیضلّ قوما بعد إذ هداهم حتى یبیّن لهم ما یتّقون أی ما یجتنبونه من الأفعال و التروک إلى آخره

أقول الآیه فی سوره البراءه و فی الصافی عن الکافی و تفسیر العیّاشی و کتاب التوحید عن الصّادق علیه السلام حتى یعرفهم ما یرضیه و یسخطه و قال فی مجمع البیان أی ما کان اللّه لیحکم بضلاله قوم بعد ما حکم بهدایتهم حتى یبیّن لهم ما یتّقون من الأمر بالطّاعه و النهی عن المعصیه فلا یتّقون فعند ذلک یحکم بضلالتهم و قیل و ما کان اللّه لیعذّب قوما فیضلّهم عن الثواب و الکرامه و طریق الجنّه بعد إذ هداهم و دعاهم إلى الإیمان حتى یبیّن لهم ما یستحقون به الثواب و العقاب من الطاعه و المعصیه و قال فی سبب النزول قیل مات قوم من المسلمین على الإسلام قبل أن ینزل الفرائض فقال المسلمون یا رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله إخواننا الذین ماتوا قبل الفرائض ما منزلتهم فنزل و قیل لما نسخ بعض الشرائع و قد غاب أناس و هم یعملون بالأمر الأوّل إذ لم یعلموا بالأمر الثانی مثل تحویل القبله و غیر ذلک و قد مات الأولون على الحکم الأوّل و سئل النبیّ صلى اللّه علیه و آله عن ذلک فأنزل اللّه الآیه و بیّن أنّه لا یعذّب هؤلاء على التوجّه إلى القبله الأولى حتى یسمعوا بالنسخ و لا یعملوا بالناسخ فحینئذ یعذبهم به انتهى کلامه رفع مقامه و قیل الآیه لمجرد الإخبار عن حال الأمم السابقه على ما صنعه شیخنا قدس سره فی الکتاب کالآیه السابقه و هو ینافی ما عرفته فی تفسیر الآیه و سبب نزولها مع أن النفی فی قوله تعالى و ما کان اللّه ظاهر فی بیان مقتضى الحکمه و أنه تعالى لمکان حکمته لا یضلّ قوما قبل هدایتهم و بیان الأحکام لهم کما عرفت فی تقریب دلاله الآیه السابقه سواء أرید من الإضلال العذاب أو الخذلان فإنه لا یکون إلا عن سبب یرجع إلى العباد و هو المعصیه فإنّه نوع من العذاب و العقاب حقیقه و إن کان فی الدنیا مضافا إلى أن الخذلان بدون البیان و الإعلام إذا کان منفیّا من حیث کونه على خلاف الحکمه الإلهیّه کان العذاب الأخروی أیضا منفیا بالفحوى و مفهوم الموافقه کما استدرکه بقوله اللهمّ إلا بالفحوى فإن نفی الاستلزام فی کلامه محمول على ما ذکرنا من المعنى الراجع إلى دلاله الآیه على توقف الخذلان على البیان بالنظر إلى الحکمه من غیر فرق بین الأمم و إلاّ لم یکن معنى للاستدراک فالإنصاف أن الآیه لا تخلو عن ظهور فی المدّعى سیما إذا لوحظ ما تقدم علیها من قوله تعالى و ما کان للنّبی و الّذین آمنوا أن یستغفروا للمشرکین و لو کانوا أولی قربى من بعد أن تبیّن لهم أنّهم أصحاب الجحیم و ما کان استغفار إبراهیم لأبیه الآیه

۳-   کیفیت استدلال به ایه شریفه « لیهلک من هلک ) جهت اثبات برائت در شبهات حکمیه را بنویسید و بیان کنید که چه تفاوتی بین این آیه شریفه و ایات کریمه دیگر وجود دارد که مرحوم شیخ خود را محتاج توضیح ونقد ان نمی دیده و به عبارت « فی دلالتها تامل ظاهر » اکتفا نموده است ؟

۴-   در عبارت « بل هی من قبیل الاصل بالنسبه الیه به نقد کلام زیر به پردازید :

« مرحوم شیخ بنابر فرض تمامیت دلالت آیه بر مدعا ( عدم عذاب بر مخالفت محض واقعی مجهول ) رابطه آیه و دلیل اخباریون را رابطه اصل و دلیل دانسته که دلیل را حاکم و یا وارد بر اصل (آیات برائت ) می داند در نتیجه بین آنها تعارضی نیست . در حالی که اگر دلالت آیات شریفه بر مدعا را بپذیریم باید قائل به تعارض آیات با ادله احتیاط شویم. به تعبیر ما یتقون توجه کنید . معنا و مفهوم « ما یتقون » اموری است که عباد باید از آن پرهیز کنند که ظهور در نفس آن امور واقعی دارد . منشا این ظهور آن است که ضمیر منصوب در صله ما یتقون که قیاسا حذف شده به « ما » رجوع نموده و متعلق یتقون می باشد یعنی مفهوم «ما»هم متعلق غیر مستقیم تقوا است و هم متعلق مستقیم «تبین » پس سیره عملی خداوند، عذاب بعد از بیان اموری است که عباد باید از آن امور یعنی نفس ان امور پرهیز نمایند حال آنکه ادله احتیاط بیان آن امور نیست بلکه بیان حکم ظاهری عباد هنگام جهل به آن امور است . این بیان بصورتی دیگر در «حتی نبعث رسولاً و ما آتاها » جریان دارد هرچند در عبارت شریف لیهلک من هلک عن بینه با مناقشه روبرو است ».