روش گزارش علمی دروس

بسمه تعالی
الف) تعریف گزارش علمی:
زدودن زوائد و تمرکز بر نکات اصلی یک بحث با مدیریت جدید بر اساس ترتیب منطقی.
ب) جایگاه گزارش علمی در نظام تعلیم:
در نظام تعلیم جایگاه تلخیص علمی بعد از پایان یافتن یک بحث است.
تبصره: پایان یافتن یک بحث علمی زمانی صورت می گیرد که مولف تمامی نکات دخیل در آن بحث را بیان نموده باشد.
ج) اقسام متون گزارش علمی:
قسم اول: متون استدلالی:
متونی که در آن مولف برای اثبات یک یا چند مطلب به استلال می پردازد متون استدلالی گویند. در این متون رؤوس تلخیص علمی عبارتند از:
اول: مقدمه
دوم: مبادی تصوری وتصدیقی بحث
سوم: بیان صورت مسئله و توضیح آن
چهارم: بیان دقیق محل نزاع
پنجم: مبانی بحث
ششم: اقوال در مسئله
هفتم: استدلالهای قول بر تر در مسئله با تمرکز بر اصلی ترین استدلال
هشتم: نقاط اصلی اشکال در استدلال های رقیب
نهم: تتمه
دهم: چکیده
توضیح رؤوس فوق
اول:
در مقدمه گزارش نکات ذیل آورده می شود
الف: معرفی بحث بگونه ای که نگاهی اجمالی به بحث به خواننده ارائه دهد
ب: جایگاه این بحث در جغرافیای کتاب
دوم:
مبادی تصوری و تصدیقی در بحث
الف) مبادی تصوری:
مقصود از مبادی تصوری مفاهیمی است که روند بحث مبتنی بر فهم آنهاست و به عبارت دیگر بدون دانستن آنها، محقق قادر به فهم آن بحث اعم از صورت مسئله، محل نزاع، اقوال و استدلال ها نیست بعنوان مثال در بحث تجری، مفاهیمی چون «تجری» ، بناء عقلا، عقل و … نقش اصیلی در فهم بحث دارند
ب: مبادی تصدیقی:
قضایای هستند که فهم بحث از جمله استدلالها مبتی بر قبول انها است مثلا در بحث تجری قضایای زیر و مانند آن مبادی تصدیقی را تشکیل می دهند
«ان العقاب بما لا یرجع بالاخره الی الاختیار قبیح»  «ان عدم العقاب لامر لا یرجع الی الاختیار قبحه غیر معلوم»
تذکر باید توجه داست که در تلخیص صرفا مبادی تصوری و تصدیقی ذکر می شود که در نظر محقق ، بیان آن ضروری است لذا مبادی که واضح هستند ذکر آنها لغو و منافی با تلخیص است
سوم:
بیان صورت مسئله:
مقصود بیان دقیق موضوع ، محمول و قیود موضوع و محمول است مثلا در بحث تجرّی می توان صورت مسئله را بصورت زیر نوشت.
آیا قطع کاذب موجب عقاب اخروی است ؟
اما به بحث تجری مراجعه نمایید صورت مسئله فوق با اشکال روبرواست حال به صورت دقیق تر مسئله توجه کنید؛
آیا مخالفت عملی مبنی بر قطع کاذب موجب عقاب اخروی است ؟
چهارم:
بیان دقیق محل نزاع:
مقصود جدا کردن دقیق آن نقطه ای از بحث است که مورد اختلاف و بحث واقع شده است . برای این کار باید مسئله را بطور کامل تحلیل نموده و نقاط چالش را از غیر آن جدا نمایید
به بحث تجری مراجعه کنید مرحوم شیخ در ص ۴۸ اقسام مختلفی از تجری را ذکر نموده است ولی فقط برخی از آنها مورد بحث است .آن صورت را باید دقیق توضیح داد ونقطه اصلی بحث راکشف نمود. حال به بیان زیر توجه نمایید
محل نزاع دربحث تجری با نکات ذیل روشن شود:
نیت مخالفت با مولی به مرحله بروز وظهور فعل برسد
نفس آن فعل مبغوض مولا  نیست
مقصود ازمجازات، عقاب اخروی است نه مذمت شخص به خاطر سوء سریره
پنجم:
مبانی بحث:
مقصود از بحث قضایا ، نظرات و یا حتی فروضی است که بر اساس آنها بحث شکل گرفته است
مثلا بحث تجری بر اساس قضیه حجیت قطع صورت گرفت و نقطه چالش را در حیطه و محدوده حجیت قطع قرار داده است (ر.ک. رسائل ج ۱٫ ص ۳۷)
پس اگر بر فرض ، قضیه مذکور وجود نداشته باشد بحث تجری به این شکل صورت نمی گیرد
همچنین برای مثال به بحث وقوع تعبد به ظن مراجعه کنید مباحث شیخ بر اساس یک نظر اصولی بنا شده است (ر.ک.رسائل ج ۱ ص ۱۳۲ )
تذکر۱: مبنای بحث گاه مربوط به اصل بحث است و گاه مربوط به کیفیت بحث مولف و استدلال های او.
تذکر۲: در صورتی که مبنای یک بحث در کتاب مربوط ذکر نشده باشد در تلخیص آورده نمی شود.
ششم :
اقوال در مسئله:
در این بخش محقق به ذکر اقوالی می پردازد که بیشترین سهم را در بحث دارند . متون استدلالی گاه اقوال را در یک مکان مشخص ذکر نموده اند و گاه بصورت پراکنده، بنابراین محقق نباید از این مسئله غافل باشد . در بحث تجری ، قول صاحب فصول در میانه بحث ذکر شده که محقق آن را باید در کنار را قوال دیگر مسئله ذکر نماید
هفتم:
استدلالهای قول برتر در مسئله با تمرکز بر اصلی ترین استدلال:
پردازش این بخش از گزارش با مراحل ذیل صورت می گیرد:
الف) در صورتی که مولف چند استدلال را ذکر نموده باشد این استدلال از دو حالت خارج نیستند
حالت اول: یک استدلال، اصلی و بقیه فرع این استدلال هستند مانند انکه مولف به کتاب، سنت، اجماع و عقل استناد می کند ولی محقق با دقت در می یابد که استدلال کلیدی عقل است و ادله دیگر تایید عقل می باشد در این صورت محقق به ذکر استدلال اصلی پرداخته و در صورت لزوم در پاورقی اشاره کوتاه به ادله آن می نماید.
تذکر: ممکن است در ادله غیر اصلی نکات جالب و مهمی وجود داشته باشد این نکات در”تتمه” آورده می شود (توضیح تتمه در آینده خواهد آمد)
حالت دوم: مولف استدلالهای متفاوت برای یک بحث آورده بطوری که نمی توان هیچکدام را اصلی نسبت به بقیه دانست. در این صورت محقق به انتخاب استدلالی می پردازد که کاربرد بیشتری دارد مثلا در ابواب مختلف کاربرد دارد و بقیه استدلاله را به تتمه منتقل می کند.
تذکر: در صورتی که همه استدلال ها از نظر کابرد یکسان نباشد تلخیص کننده ناچار از ذکر همه آنهاست.
ب) بعد از انتخاب استدلال نوبت به توضیح استدلال می رسد در توضیح یک استدلال توجه به مراحل زیر لازم است
اول: توضیح نوع استدلال محقق در مرحله اول باید تعیین کند که استدلال مورد نظر استدلالی عقلی است یا نقلی  یا …..
دوم: تشخیص لوازم آن نوع از استدلال، مثلا لازمه استدلال نقلی، بهره گیری از عرف بعنوان منبع و ظهورات و استظهارات بر اساس قواعد زبان است همانطور که لازمه استدلال عقلی بهرگیری  منطقی می باشد و ….
سوم: تطبیق لوازم مذکور بر عملکرد مولف : یعنی مولف لوازم فوق را چگونه در بحث خود پیاده نموده است ؟
چهارم: تعیین کلیدی ترین مولفه استلال
تذکر : نقد خود را تتمه بیاورد
هشتم:
نقاط اصلی چالش در استدلال های رقیب:
محقق در این مرحله به این نکته می پردازد که چه عواملی باعث شده که رقیب راهی غیر از مولف را برود؛این عوامل عبارتند از:
اول: مبنای رقیب ؛دوم: روش تفکر رقیب؛ سوم: مخدوش بودن استدلال؛ چهارم: عدم تصورصحیح از بحث و یا از بعضی از عوامل دخیل در بحث
قسم دوم از متون:
متون غیر استدلالی (مانند متون روایی، تاریخی … )
گزارش در این متون به دلیل تنوع آنها دارای یک شیوه واحد نیست ولی می توان مناط آن ها را روشن نمود .گزارش علمی در این متون عبارتست از بیان نکات برجسته یک متن با حفظ نظم منطقی .
توضیح:
الف: نکات برجسته نکات اصلی هستند که مصنف قصد دارد آنها را به مخاطب منتقل نماید. مطالب دیگر  در ذیل این نکات و در مقام توضیح آنها می باشد.
ب: نکات برجسته نسبت به یکدیگر یکسان نیستند و برخی  به لحاظ رتبی بر برخی دیگر مقدم می باشند به همین جهت است که بعضی از نکات برجسته ممکن است در مقدمه گزارش و برخی در ضمائم قرار گیرند. لذا تشخیص نکته مرکزی که مقصود اصلی مصنف را تشکیل می دهد بسیار مهم است.
ج: عوامل تشخیص نکات برجسته:
عامل اول: سیاق:
به طور خلاصه نظم ظاهری چینش الفاظ و معانی در یک عبارت و نظم ظاهری چینش عبارات و پاراگراف ها را سیاق گویند.
در متون غیر پیچیده مولف نکات خود را به وسیله سیاق عباراتش برجسته می کند. مثلا با انتخاب یک تیتر و عنوان مناسب، مخاطب را به نکات اصلی مورد توجه اش را هنمایی می کند. همانطور که در متون پیچیده نیز، سیاق کارایی بالایی را دارد.
مثلا مولف با بهره گیری از برخی از ادوات چون “بل” مخاطب خود را از توهم دور نموده او را به مقصود و نکته اصیل مورد توجه خود راهنمایی می کند.
عامل دوم: نیاز موضوع بحث:
این عامل، محقق را به سمت صید تمامی نکاتی که در قوام بحث پیرامون موضوع نقش دارد ترغیب می کند به عبارت دیگر نکاتی که بدون آنها توضیح موضوع بحث ناقص می شود به عنوان نکات برجسته مطرح می شود.
نکات مذکور به صور زیر در یک متن وجود دارند:
به صورت منظم: این صورت هم پوشی با عامل سیاق دارد زیرا عوامل تشخیص نکات بر جسته متباین نبوده و گاه محقق از دو یا چند عامل می تواند برای رسیدن به آن نکات بهره گیرد.
به صورت پراکنده: مقصود از این صورت آن است که مولف مباحث لازم در توضیح موضوع را به طور پراکنده و با توجه به نیاز بحث در متن خود آورده است مثلا در جواب توهم مخاطب به نکته ای اشاره می کند که در قوام موضوع نقش دارد.
این صورت یعنی صورت پراکنده نکات خود به دو دسته تقسیم می شود:
الف: نکاتی که به لحاظ ماهوی متباینند و به عبارت دیگری محقق نمی تواند آنها را تحت یک جامع یا یک قاعده در آورد.
ب: نکاتی که در عین حال که در متن پراکنده اند تحت یک قاعده و یا یک جامع در می آیند در این قسم محقق باید تلاش کند جامع و یا قاعده حاکم بر آن نکات را استخراج نمایند که البته گاه کار مشکلی است و با خطر اشتباه رو برو است لذا لازم است قاعده مستخرج با استناد مربوط بررسی شود.
عامل سوم: لوازم و ملزومات:
گاه مولف به دلیلی از دلایل از جمله وضوح بر خی از مطالب از ذکر آنها پرهیز می کند حال آنکه آن مطالب در قوام بحث نقش اساسی دارند مثل برخی از قیود که در تعریف موضوع بحث نقش اصلی دارند که به دلیل روشن بودن ذکر نشده است. محقق باید در استخراج این نکات بکوشد و منبع استخراج آنها از یک متن ملازمات بین مطالب مذکور و نکات غیر مذکور است.
این ملازمات گاه عقلی و گاه عرفی و گاه ادبی و مانند آنها می باشد.
تبصره: گاه برخی از نکات برجسته حاصل تأمل محقق در کل بحث است مثلا از روش بحث مولف در می یابد که بحث مورد نظر بحثی ادبی است نه عقلی یا عقلی است نه ادبی یا عقلایی است نه شرعی و …
همچنین گاه نکات برجسته متن حاصل تأمل محقق در مباحث دیگر مولف است و در واقع مبانی ، قیود اغراض و … مربوط به یک متن را از متون دیگر مربوط استخراج می کند .
عامل چهارم: ناهمگونی متن:
مقصود از این عامل ، معنایی در مقابل سیاق است . یعنی گاه نظم متن مطابق انتظار مخاطب پیش نمی رود . محقق باید توجه کند که این بی نظمی گاه صرفا یک تفنن در عبارت و یا حتی بی توجهی مولف به ادبیات متن است ولی گاه برای توجیه مخاطب به سمت یک نکته کلیدی است به عنوان نمونه گاه مولف جملاتی را پشت سر هم در متن خود می آورد که محقق از این سیاق به یک قاعده عمومی می رسد ولی ناگاه مولف با آوردن جمله قاعده تشکیل شده در ذهن محقق را می شکند نمونه روشن آن را می توانید در روایت تحف که در کتاب مکاسب ذکر شده ببینید( ص۹ پاراگراف سوم ، الا لمنفعه من استأجره …)