حدیث عبدالاعلی(معنای ایتاء و معرفت )-استاد رضایی

درباره آیه شریفه (لا یکلف الله نفسا الا ما ءاتاها) چهار احتمال مطرح شده است که در احتمال سوم و چهارم، مستدِّل به آیه شریفه جهت اثبات برائت، به دنبال این است که ایتاء را به معنای اعلام بگیرد، در نتیجه در جایی که حکم آن اعلام و بیان نشده است برائت جاری خواهد بود که البته هر دو احتمال با اشکال مواجه بود.

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع تحقیق: حدیث عبدالاعلی (معنای ایتاء و معرفت )

درباره آیه شریفه (لا یکلف الله نفسا الا ما ءاتاها) چهار احتمال مطرح شده است که در احتمال سوم و چهارم، مستدِّل به آیه شریفه جهت اثبات برائت، به دنبال این است که ایتاء را به معنای اعلام بگیرد، در نتیجه در جایی که حکم آن اعلام و بیان نشده است برائت جاری خواهد بود که البته هر دو احتمال با اشکال مواجه بود.

 در مرحله بعد مستدلّ برای اثبات اینکه ایتاء به معنای اعلام هم به کار رفته است به حدیث عبدالاعلی تمسک نمود. در این حدیث عبدالاعلی از امام صادق علیه‌السلام می پرسد: آیا مردم مکلف به معرفت شده اند؟ امام در جواب می‌فرماید: خیر “علی الله البیان”؛ بعد به دو آیه شریفه “لایکلف الله نفسا الا وسعها” و “لا یکلف الله نفسا الا ما ءاتاها” استشهاد می‌نماید.

مستشکل مدعی است: آیه “لا یکلف الله نفسا الا ما ءاتاها” ناظر به “علی‌الله‌البیان” است، لذا “ایتاء” به معنای‌”بیان”‌به کار رفته است. در این احتمال‌”معرفت” ‌امر امکان پذیری به شمار رفته است؛ چراکه اگر معرفت مقدور نبود، امام علیه‌السلام در پاسخ به جای “علی‌الله‌البیان”، باید می‌فرمود؛ معرفت اصلا مقدور شما نیست که متعلق تکلیف باشد و حال آنکه “معرفت” مقدور است. با این حال اگر بیان شرعی در کار نباشد مردم مکلف به آن نیستند و از همین ره‌گذر برائت در شبهات حکمیه ثابت خواهد بود.

شیخ اعظم انصاری رحمه‌الله‌تعالی‌علیه با ردّ استدلال مذکور و اذعان به اینکه معرفت به “الله” ‌تعالی قبل از بیان، مقدور بشر نیست احتمالی دیگر را پی می‌گیرند که طبق آن آیه شریفه “لا یکلف الله نفسا الا ما ءاتاها” ناظر به “علی‌الله‌البیان” نیست بلکه ناظر به عدم تعلق تکلیف به معرفت است. در دیدگاه شیخ، نفس معرفت به “الله” تعالی قبل از بیان مقدور نیست.

به نظرمی رسد، این گمان که فلسفه و حکمت با استفاده از عقل محض، قادر است بدون به کارگیری حتی یک گزاره شرعی و بدون زمینه معرفتی الهی به شناخت الله تعالی و صفات او دست یابد، توهمی بیش نیست.

عقل انسان بدون زمینه فطرت الهی و بدون تعریفی که خداوند در عالم ذرّ داشته و بدون ایجاد معرفت الهی؛ نسبت به شناخت “الله” تعالی و صفات او به سان جنینی می‌ماند که هیچ درکی نسبت به عالم بیرون از پرده جنینی خود ندارد و سرمایه حقیقی علوم، همان دادهای الهی می‌باشد.

 مطلب شیخ مویّد به روایت بسیاری نیز می‌باشد که در ذیل به بخشی از آن اشاره می‌گردد:

  • العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء.
  • وَقَالَ النَّبِیُّ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم: کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى‌الْمَعْرِفَهِ بِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَالِقُهُ وَذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ.
  • عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَیْنَهَ عَنْ زُرَارَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ “حُنَفاءَ لِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِ قَالَ الْحَنِیفِیَّهُ مِنَ الْفِطْرَهِ الَّتِی فَطَرَ اللَّهُ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ‏”. قَالَ: فَطَرَهُمْ عَلَى الْمَعْرِفَهِ بِهِ. قَالَ زُرَارَهُ: وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ “وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏ الْآیَهَ” قَالَ: أَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ فَعَرَّفَهُمْ وَ أَرَاهُمْ نَفْسَهُ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّهُ وَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم: کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ؛ یَعْنِی الْمَعْرِفَهَ بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَالِقُهُ کَذَلِکَ قَوْلُهُ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ‏.
  • مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ‌اللَّهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ‌اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: سِتَّهُ أَشْیَاءَ لَیْسَ لِلْعِبَادِ فِیهَا صُنْعٌ الْمَعْرِفَهُ وَ الْجَهْلُ وَ الرِّضَا وَ الْغَضَبُ وَ النَّوْمُ وَ الْیَقَظَه.
  •  مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى وَ غَیْرُهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام: الْمَعْرِفَهُ مِنْ صُنْعِ مَنْ هِیَ؟ قَالَ: مِنْ صُنْعِ اللَّهِ لَیْسَ لِلْعِبَادِ فِیهَا صُنْعٌ.

علی رغم صحت نظر شیخ اعظم رحمه‌الله‌تعالی که معرفت به “الله” ‌تعالی قبل از بیان مقدور بشر نیست و تا عطا کننده علم القاء معرفت نکند، معرفتی حاصل نخواهد شد؛ به نظر می رسد برای فهم این روایت شریف باید به فضای صدور روایات و موارد استعمال و کاربرد لفظ “معرفت” توجه بیشتری داشت.

پس از بررسی چند صد روایت که کلمه شامل کلمه “معرفت” است مشاهده شد کلمه معرفت غالبا در سه معنا به کار رفته است:

۱- معرفت به “الله” ‌تعالی ۲- معرفت به “دین” ۳- معرفت به “امام معصوم” علیه‌السلام

جالب اینجا است که در بسیاری از موارد، استعمال لفظ “معرفت” در زبان روایات، در معنای سوم، یعنی معرفت به ولایت و امامت و تعیین مصداق امام است. به نظرمی رسد با توجه به فضای تقیه به خاطر خفقان حاکم در زمان حضرات معصومین علیهم‌السلام در بسیاری از موارد مراد ائمه معصومین علیهم‌السلام و سوال کنندگان از ایشان از ” معرفت” بدون آوردن مضاف الیه و قید آن ، شناخت امام معصوم بوده است.

حال با توجه به صدر روایت “عَنْ یُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ‌اللَّهِ علیه‌السلام: أَصْلَحَکَ اللَّهُ، هَلْ جُعِلَ فِی النَّاسِ أَدَاهٌ یَنَالُونَ بِهَا الْمَعْرِفَهَ؟ فَقَالَ: لَا” با این احتمال که “معرفت به امام “مراد است، عبدالاعلی از امام صادق علیه‌السلام می‌پرسد: آیا در میان مردم ادات و ابزار و طریقی (که مطمئنا یکی از آنها عقل است) برای دستیابی به معرفت به امام قرار داده شده است؟ امام در پاسخ می فرماید: خیر “لَا. قُلْتُ: فَهَلْ کُلِّفُوا الْمَعْرِفَهَ؟ قَالَ: لَا، عَلَى اللَّهِ الْبَیَانُ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها وَ لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها”. بعد می‌پرسد حال که ابزاری برای رسیدن به معرفت امام وجود ندارد، آیا مردم مکلف به معرفت هستند؟

امام در پاسخ می‌فرماید: خیر “علی‌الله‌البیان” یعنی تا بیان شرعی و نصّی وارد نشود هیچ راهی برای معرفت به مصداق امام معصوم علیه‌السلام وجود ندارد. “‌ِلله علی الخلق اذا عرّفهم ان یقبلوا”خداوند ‌متعال بیان می کند و وظیفه مردم قبول این بیان است.

بنابر این احتمال، با توجه به در نظر گرفتن استعمال و کاربرد لفظ “معرفت” در لسان روایات، همچنین با توجه به صدر روایت‌، معنای معرفت از سویی با معنای مورد نظر شیخ همسو می‌گردد که معرفت به امام نیز مانند معرفت به “الله” قبل از بیان مقدور بشر نیست؛

اما طبق احتمال اخیر: اولاً مراد از “معرفت” ، “معرفت” به امام معصوم است و ثانیا “بیان” در روایت به بیان شرعی انصراف دارد در حالی که طبق معنای مورد نظر شیخ، مجالی برای اینکه “بیان‌”، عقل و شرع را در بر بگیرد، وجود خواهد داشت.

طبق احتمال سوم مراد حاصل و معنا روشن است و اجنبی با برائت بوده واشاره به عدم تکلیف به غیر مقدور است.

در ذیل چند روایت که در آنها “معرفت” به معنای شناخت امام معصوم است تقدیم می گردد:

* عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ فَضْلٍ الْأَعْوَرِ عَنْ أَبِی عُبَیْدَهَ الْحَذَّاءِ قَالَ: کُنَّا زَمَانَ أَبِی‌جَعْفَرٍ  علیهما‌السلام حِینَ قُبِضَ نَتَرَدَّدُ کَالْغَنَمِ لَا رَاعِیَ لَهَا فَلَقِینَا سَالِمَ بْنَ أَبِی حَفْصَهَ فَقَالَ لِی: یَا أَبَا عُبَیْدَهَ مَنْ إِمَامُکَ؟ فَقُلْتُ: أَئِمَّتِی آلُ مُحَمَّدٍ. فَقَالَ: هَلَکْتَ وَ أَهْلَکْتَ، أَ مَا سَمِعْتُ أَنَا وَ أَنْتَ أَبَا جَعْفَرٍ علیهما‌السلام یَقُولُ: مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً؟ فَقُلْتُ: بَلَى لَعَمْرِی وَ لَقَدْ کَانَ قَبْلَ ذَلِکَ بِثَلَاثٍ أَوْ نَحْوِهَا دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فَرَزَقَ لنا اللَّهُ الْمَعْرِفَهَ .

* مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی الْخِصَالِ بِإِسْنَادِهِ الْآتِی‏عَنِ الْأَعْمَشِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما‌السلام فِی حَدِیثِ شَرَائِعِ الدِّینِ قَالَ: الزَّکَاهُ فَرِیضَهٌ وَاجِبَهٌ عَلَى کُلِّ مِائَتَیْ دِرْهَمٍ خَمْسَهُ دَرَاهِمَ وَ لَا تَجِبُ فِیمَا دُونَ ذَلِکَ مِنَ الْفِضَّهِ وَ لَا تَجِبُ عَلَى مَالٍ زَکَاهٌ حَتَّى یَحُولَ عَلَیْهِ الْحَوْلُ مِنْ یَوْمَ مَلَکَهُ صَاحِبُهُ وَ لَا یَحِلُّ أَنْ تُدْفَعَ الزَّکَاهُ إِلَّا إِلَى أَهْلِ الْوَلَایَهِ وَ الْمَعْرِفَه.

* وَ بِإِسْنَادِهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ‌اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم: ثَلَاثٌ‏أَخَافُهُنَّ بَعْدِی عَلَى أُمَّتِی الضَّلَالَهُ بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ وَ شَهْوَهُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.

* وَ عَنْهُ علیه‌السلام أَنَّ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ ذَکَرَ لَهُ عَنْ بَعْضِ مَنْ مَرَقَ مِنْ شِیعَتِهِ وَ اسْتَحَلَّ الْمَحَارِمَ وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ: إِنَّمَا الدِّینُ الْمَعْرِفَهُ فَإِذَا عَرَفْتَ الْإِمَامَ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ‌اللَّهِ علیه‌السلام: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ تَأَوَّلَ الْکَفَرَهُ مَا لَا یَعْلَمُونَ وَ إِنَّمَا قِیلَ اعْرِفْ وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ مِنَ الطَّاعَهِ فَإِنَّهُ مَقْبُولٌ مِنْکَ لِأَنَّهُ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَمَلًا مِنْ عَامِلٍ بِغَیْرِ مَعْرِفَهٍ لَوْ أَنَّ رَجُلًا عَمِلَ أَعْمَالَ الْبِرِّ کُلَّهَا وَ صَامَ دَهْرَهُ وَ قَامَ لَیْلَهُ وَ أَنْفَقَ مَالَهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَمِلَ بِجَمِیعِ طَاعَهِ اللَّهِ عُمُرَهُ کُلَّهُ وَ لَمْ یَعْرِفُ نَبِیَّهُ الَّذِی جَاءَ بِتِلْکَ الْفَرَائِضِ فَیُؤْمِنَ بِهِ وَ یُصَدِّقَهُ وَ إِمَامَ عَصْرِهِ الَّذِی افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ فَیُطِیعَهُ لَمْ یَنْفَعْهُ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ مِنْ عَمَلِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی مِثْلِ هَؤُلَاءِ وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً.

* [تفسیر العیاشی‏] عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا‌جَعْفَرٍ علیهما‌السلام یَقُولُ: وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً. قَالَ مَعْرِفَهُ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابُ الْکَبَائِرِ الَّتِی أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَیْهَا النَّارَ .

*[الأمالی للشیخ الطوسی‏] بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَیْقٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ‌اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ؟ قَالَ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ یَعْدِلُ هَذِهِ الصَّلَاهَ وَ لَا بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ وَ الصَّلَاهِ شَیْ‏ءٌ یَعْدِلُ الزَّکَاهَ وَ لَا بَعْدَ ذَلِکَ شَیْ‏ءٌ یَعْدِلُ الصَّوْمَ وَ لَا بَعْدَ ذَلِکَ شَیْ‏ءٌ یَعْدِلُ الْحَجَّ وَ فَاتِحَهُ ذَلِکَ کُلِّهِ مَعْرِفَتُنَا وَ خَاتِمَتُهُ مَعْرِفَتُنَا.

* [بصائر الدرجات‏] إِبْرَاهِیمُ بْنُ إِسْحَاقَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ فُلَانٍ الرَّافِعِیِّ قَالَ: کَانَ لِی ابْنُ عَمٍّ یُقَالُ لَهُ الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ کَانَ زَاهِداً وَ کَانَ مِنْ أَعْبَدِ أَهْلِ زَمَانِهِ وَ کَانَ یَلْقَاهُ السُّلْطَانُ وَ رُبَّمَا اسْتَقْبَلَ السُّلْطَانَ بِالْکَلَامِ الصَّعْبِ یَعِظُهُ وَ یَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ کَانَ السُّلْطَانُ یَحْتَمِلُ لَهُ ذَلِکَ لِصَلَاحِهِ فَلَمْ یَزَلْ هَذِهِ حَالَهُ حَتَّى کَانَ یَوْماً دَخَلَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى علیه‌السلام الْمَسْجِدَ فَرَآهُ فَأَدْنَى إِلَیْهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ: یَا أَبَا عَلِیٍّ مَا أَحَبَّ إِلَیَّ مَا أَنْتَ فِیهِ وَ أَسَرَّنِی بِکَ إِلَّا أَنَّهُ لَیْسَتْ لَکَ مَعْرِفَهٌ فَاذْهَبْ فَاطْلُبِ الْمَعْرِفَه.

فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَحْتَجُّ عَلَیْکَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ فَدُلَّنِی عَلَى الْمَعْرِفَهِ قَالَ فَأَخْبَرَهُ بِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام وَ قَالَ لَهُ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم وَ أَخْبَرَهُ بِأَمْرِ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ فَقَبِلَ مِنْهُ ثُمَّ قَالَ فَمَنْ کَانَ بَعْدَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام قَالَ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَیْنُ علیهما‌السلام حَتَّى انْتَهَى إِلَى نَفْسِهِ علیه‌السلام ثُمَّ سَکَتَ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَنْ هُوَ الْیَوْمَ قَالَ إِنْ أَخْبَرْتُکَ تَقْبَلُ قَالَ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ أَنَا هُو

* رَوَى ثِقَاتُ أَهْلِ النَّقْلِ عِنْدَ الْعَامَّهِ وَ الْخَاصَّهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام فِی کَلَامٍ افْتِتَاحُهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاهُ عَلَى نَبِیِّهِ أَمَّا بَعْدُ فَذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَه أَیُّهَا النَّاسُ عَلَیْکُمْ بِالطَّاعَهِ وَ الْمَعْرِفَهِ بِمَنْ لَا تُعْذَرُونَ بِجَهَالَتِهِ فَإِنَّ الْعِلْمَ الَّذِی هَبَطَ بِهِ آدَمُ وَ جَمِیعُ مَا فُضِّلَتْ بِهِ النَّبِیُّونَ إِلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ فِی عِتْرَهِ مُحَمَّدٍ صلی‌اللهعلیه‌و‌آله‌و‌سلم

*[کشف الغمه] مِنْ کِتَابِ الدَّلَائِلِ لِلْحِمْیَرِیِّ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً إِذْ قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ هَلْ تَعْرِفُ إِمَامَکَ قُلْتُ إِی وَ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَ أَنْتَ هُوَ وَ ….. فَقَالَ علیه‌السلام صَدَقْتَ قَدْ عَرَفْتَ فَاسْتَمْسِکْ بِهِ قُلْتُ أُرِیدُ أَنْ تُعْطِیَنِی عَلَامَهَ الْإِمَامِ قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَیْسَ بَعْدَ الْمَعْرِفَهِ عَلَامَهٌ قُلْتُ أَزْدَادُ إِیمَاناً وَ یَقِیناً قَالَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ تَرْجِعُ إِلَى الْکُوفَهِ وَ قَدْ وُلِدَ لَکَ عِیسَى وَ مِنْ بَعْدِ عِیسَى مُحَمَّدٌ وَ مِنْ بَعْدِهِمَا ابْنَتَانِ وَ اعْلَمْ أَنَّ ابْنَیْکَ مَکْتُوبَانِ عِنْدَنَا فِی الصَّحِیفَهِ الْجَامِعَهِ مَعَ أَسْمَاءِ شِیعَتِنَا وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ وَ أَجْدَادِهِمْ وَ أَنْسَابِهِمْ وَ مَا یَلِدُونَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ ….

* وَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْمُفِیدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الزُّرَارِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام إِنَّ أَبَا أُمَیَّهَ یُوسُفَ بْنَ ثَابِتٍ حَدَّثَ عَنْکَ أَنَّکَ قُلْتَ لَا یَضُرُّ مَعَ الْإِیمَانِ عَمَلٌ وَ لَا یَنْفَعُ مَعَ الْکُفْرِ عَمَلٌ فَقَالَ إِنَّهُ لَمْ یَسْأَلْنِی أَبُو أُمَیَّهَ عَنْ تَفْسِیرِهَا إِنَّمَا عَنَیْتُ بِهَذَا أَنَّهُ مَنْ عَرَفَ الْإِمَامَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم‌السلام وَ تَوَلَّاهُ ثُمَّ عَمِلَ لِنَفْسِهِ بِمَا شَاءَ مِنْ عَمَلِ الْخَیْرِ قُبِلَ مِنْهُ ذَلِکَ وَ ضُوعِفَ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَهً فَانْتَفَعَ بِأَعْمَالِ الْخَیْرِ مَعَ الْمَعْرِفَهِ فَهَذَا مَا عَنَیْتُ بِذَلِکَ وَ کَذَلِکَ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَهَ الَّتِی یَعْمَلُونَهَا إِذَا تَوَلَّوُا الْإِمَامَ الْجَائِرَ الَّذِی لَیْسَ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى‏

*-، [تفسیر العیاشی‏] عَنْ سَمَاعَهَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا‌عَبْدِ‌اللَّهِ علیه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً قَالَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ الْمَعْرِفَهُ بِالْأَئِمَّهِ علیهم‌السلام وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً التَّسْلِیمُ لِعَلِیٍّ علیه‌السلام لَا یُشْرِکُ مَعَهُ فِی الْخِلَافَهِ مَنْ لَیْسَ لَهُ ذَلِکَ وَ لَا هُوَ مِنْ أَهْلِهِ

1 پاسخ
  1. حسین گفته:

    باسلام.
    اینکه قبل از بیان شرعی به الله تعالی معرفت پیدا نمی شود معرفت به بیان شرعی از کدامین راه و ابزار پیدا می شود .
    به عبارتی صدق و کذب شرع را از چه ابزاری می شود تصدیق نمود .
    مقوله معرفت در مضاف الیه خود به چه معنا آمده است یعنی هویت معرفت در الله و به تبع در امام به شکلی است اصلا معرفت یعنی چه ؟
    خوشحال می شود پاسخ ام را دریافت نمایم.

دیدگاه ها غیر فعال است.