آیت‌الله شیخ عبدالله لاهیجی (آیت‌الله مازندرانی)

 

بازخوانی وقایع پایانی مشروطیت از زبان آیت‌الله مازندرانی

مدرسه عالی خاتم الاوصیاء‌عج

 

مرحوم آیت‌الله مازندرانی ۱۴ ماه پس از شهادت شیخ ‌فضل‌الله، رنج‌نامه پرسوزی را به یار و همرزم شیخ محمد خیابانی در تبریز نوشت؛ وی وقایع پایانی مشروطه را «آنچه خواستیم، نشد و شد آنچه نخواستیم» معرفی کرد.

چهارم ذی‌الحجه سالروز بزرگ عالم شیعه و یکی از مثلث علمای نجف در جریان مشروطیت، آیت‌الله شیخ عبدالله لاهیجی معروف به آیت‌الله مازندرانی است.

وی در سال ۱۲۵۶ هجری قمری در شهر بارفروش (بابُل) پا به عرصه وجود نهاد. پس از فراگیری دوره مقدماتی ایران را برای ادامه تحصیل به مقصد عراق ترک گفت و در نجف و کربلا از محضر درس بزرگانی چون فاضل ایروانی، میرزا حبیب‌الله رشتی، شیخ مهدی کاشف الغطاء، حاج شیخ مرتضی انصاری و حاج شیخ زین العابدین مازندرانی کسب فیض کرد و به درجه اجتهاد نایل گشت.

آیت‌الله مازندرانی از شاگردان برجسته میرزا حبیب الله رشتی به شمار می‌رفت و دروس او را تقریر می‌کرد، پس از فوت میرزا حبیب‌الله، شاگردان وی از شیخ عبدالله پیروی کردند. ایشان به تدریج در زمره مراجع بزرگ تقلید عصر خویش قرار گرفتند.

در جنبش مشروطیت ایران و مخالفت با رژیم استبدادی، شیخ عبدالله مازندرانی همراه و همگام با آخوند خراسانی و حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی -سه ضلع مثلت مراجع نجف- با ارسال نامه و تلگرام برای رهبران دینی و سیاسی ایران این جنبش را تأیید کردند و به دفاع از مشروطه خواهان پرداخته و با نشر اعلامیه‌های روشنگرانه نسبت به رویدادهای سیاسی و اجتماعی آن دوران موضع‌گیری می‌کردند.

استاد شهید مرتضی مطهری ره در این رابطه می‌فرماید: «نهضت مشروطیت ایران را در درجه اول مرحوم آخوند ملا کاظم خراسانی(ره) و مرحوم آقا شیخ عبدالله مازندرانی(ره) از مراجع نجف و دو شخصیت بزرگ از علمای تهران مرحوم سید عبدالله بهبهانی و مرحوم سید محمد طباطبایی رهبری کردند.

پس از صدور فرمان مشروطیت و افتتاح مجلس شورای ملی، ایشان به همراه آیات عظام طی نامه‌ای گشایش مجلس را تبریک گفتند و همواره با صدور احکام و فرامین دستورات لازم را به نماینگان مجلس برای تهیه و تصویب قوانین مهم صادر می‌کردند و با تأکید بر التزام به قوانین مجلس ضرورت پشتیبانی از آن را اعلام می‌کردند.

هنگامی که در ۲۰ ذیقعده سال ۱۳۲۶ هجری قمری مجلس توسط محمد علی شاه به توپ بسته شد، با آغاز قیام مردم آذربایجان آن بزرگوار و آخوند خراسانی (که نفوذ بسیاری در میان مسلمانان باکو داشت) با ارسال نامه‌ای به مسلمانان روسیه از آنان درخواست کمک به انقلابیون تبریز را کردند.

همچنین بعد از تشکیل مجلس دوم در سال ۱۳۲۸ قمری ایشان و آخوند خراسانی طی نامه‌ای به ناصرالملک از عملکرد سران سیاسی مشروطیت به شدت انتقاد کردند و در خصوص شکل گیری استبدادی به مراتب خطرناکتر از استبداد قاجاریه تحت عنوان آزادی و مشروطیت هشدار دادند.

پس از ترور سید عبدالله بهبهانی رهبر آزادیخواه مشروطه، سید حسن تقی‌زاده یکی از نمایندگان تندرو مجلس که به داشتن عقاید لیبرالی و تفکیک قوانین عرفی از قوانین شرعی شهرت داشت به مباشرت و آمریت در قتل متهم شد و شیخ عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی طی تلگرافی که به مجلس شورای ملی مخابره کردند، بر ضدیت مسلک تقی‌زاده با اسلام و قوانین شرع تأکید کرده و از مجلس خواستار عزل وی و تبعید از کشور شدند.

در سال ۱۳۲۹ قمری پس از ورود متجاوزان روسی به شمال ایران، از جمله تبریز و کشتار آزادیخواهان و نیز هجوم اشغالگران ایتالیایی به طرابلس غرب (لیبی) و تصرف آن سرزمین، وی به همراه جمعی از مراجع و علمای شیعه عراق بر ضد اشغالگران روسی و ایتالیایی فتوای جهاد صادر کرد و مسلمانان را به مقابله با آنها فرا خواند.

مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالله مازندرانی چهارده ماه پس از شهادت شیخ ‌فضل‌الله، رنج‌نامه پرسوز و گدازی به بادامچی (یار و همرزمِ شیخ محمد خیابانی در تبریز) نوشت، وی در این نامه، با لحنی تند، به دسایس ضد اسلامی و ضد ملی جناح تقی‌زاده اعتراض کرده و حتی خطر آنان را در کشور، با خطرِ قشون روس (‌که آن روزها تبریز و قزوین را اشغال کرده بود) برابر شمرده و همچنین وقایع بعدی مشروطه را از قبیل ما قُصِدَ لمْ یقَعْ و ما وَقَعَ لَمْ یقْصَدْ (آنچه خواستیم نشد و شد آنچه نخواستیم) معرفی کرده بود.

در نهایت آن بزرگوار در اعتراض به اشغال ایران عازم کاظمین شد و در چهارم ذیحجه ۱۳۳۰ قمری در نجف اشرف دار فانی را وداع گفت و در مقبره شیخ جعفر شوشتری مدفون گشت.